بهترین بازی های پلی استیشن ۴ که نباید از دست بدهید
نسل هشتم بازیهای ویدئویی برای سونی و پلیاستیشن مترادف با موفقیت و فتح قلههای جدید بود. سونی در نسل گذشته فاتح بلامنازع نبرد کنسولهای خانگی شد و با عرضه بازیهای انحصاری فوقالعاده در کنار عناوین مولتی پلتفرم باکیفیت، توانست گوی رقابت را از حریفان خود برباید. درست است که چند سالی از نسل نهم کنسولهای خانگی میگذرد و پلیاستیشن ۵ به هدف اصلی اکثر خریداران کنسولهای خانگی و طرفداران سونی تبدیل شده است، اما با این وجود عده زیادی هستند که به علت قیمت بالای کنسول جدید پلیاستیشن، یا در سبب خریدی PS4 هستند یا این کنسول را هنوز در خانه دارند. در این مقاله قصد داریم بهترین بازیهای PS4 که نباید آنها را از دست بدهید را به شما معرفی کنیم. پس با دیجیلند و ادامهٔ این مقاله همراه ما باشید.
بهترین بازی های پلی استیشن ۴
- بازی Titanfall 2
- بازی Dishonored 2
- بازی Days Gone
- بازی Detroit: Become Human
- بازی Nier: Automata
- بازی The Last Guardian
- بازی Inside
- بازی Doom Eternal
- بازی Metal Gear Solid 5
- بازی Final Fantasy 7
- بازی Skiro: Shadows Die Twice
- بازی Horizon Zero Dawn
- بازی Death Stranding
- بازی Shadow of the Colossus
- بازی Ghost of Tsushima
- بازی Resident Evil 2
- بازی Marvel’s Spider-Man
- بازی Elden Ring
- بازی GTA V
- بازی The Witcher 3
- بازی The Last of Us
- بازی Bloodborne
- بازی Uncharted 4
- بازی The Last of Us Part II
- بازی Red Dead Redemption 2
- بازی God of War
بازی Titanfall 2
سازنده: ریسپاون اینترتینمنت
تاریخ انتشار: ۲۸ اکتبر ۲۰۱۶
سبک: شوتر اول شخص
امتیاز متاکریتیک: ۸۹
شوتر اول شخص و آیندهنگرانه استودیو ریسپاون یکی از بهترین و سرحالترین بازیهای این سبک در نسل هشتم است. امروزه داستانگویی در بازیهای شوتر اغلب جدی گرفته نمیشود و اکثر استودیوها به دنبال ارائهٔ تجربه آنلاین لذتبخش هستند تا تعریف داستانی جذاب. بازی تایتانفال ۲ اما علاوه بر بخش آنلاین جذاب و مفرح، از کمپین داستانی غنی و درگیرکنندهای نیز بهره میبرد. بازی تایتانفال ۲ داستانی جذاب را روایت میکند؛ داستان اتحاد تایتانها و انسانها برای نجات یکدیگر.
همانطور که گفتیم بازی از یک حالت آنلاین غنی نیز بهره میبرد که محتواها و حالتهای متنوع آن باعث شده که تا ساعتها شما را به خود مشغول کند. همه اینها اما در صورتی جواب میدهند که بازی از گیمپلی خوبی برخوردار باشد و باید گفت که استودیو ریسپاون در ارائه یک گیمپلی سریع و روان و لذتبخش حسابی گل کاشته است. اگر به دنبال یک بازی شوتر اول شخص با گرافیک فوقالعاده و گیمپلی عالی هستید، بازی تایتانفال ۲ را از دست ندهید.
بازی Dishonored 2
سازنده: آرکین
تاریخ انتشار: ۱۰ نوامبر ۲۰۱۶
سبک: مخفیکاری
امتیاز متاکریتیک: ۸۸
استودیو آرکین که امروزه با ساخت بازی Deathloop حسابی روی زبانها افتاده، خالق یکی از بهترین آثار مخفیکاری نسل هشتم است. قسمت اول بازی دیسآنرد یک بازی مخفیکاری عالی بود که هرچند از مشکلاتی رنج میبرد، اما در ارائه یک بازی سرگرمکننده به مخاطب عملکردی عالی داشت. استودیو آریکن اما در قسمت دوم این مجموعه نهتنها نقاط ضعف بازی اول را بهطور کامل رفع کرد، بلکه با ارتقا گیمپلی و داستان بازی و همینطور اضافه کردن مکانیکهای جدید، یکی از بهترین بازیهای نسل هشتم را روانه بازار کرد.
بازی دیسآنرد ۲ طراحی مراحل عالی دارد و دست گیمر را برای پیشبردن مأموریتها به روش اختصاصی خود باز گذاشته است. گیمر در این بازی آزادی عمل زیادی برای چگونگی شکست دشمنان دارد و بازی حسابی روی خلاقیت او حساب باز میکند. دیسآنرد ۲ از کارگردانی بصری خیرهکنندهای بهره میبرد و آرت استایل بازی نیز به بهترین شکل پیاده شده است. در مجموع دیسآنرد یک بازی مخفیکاری بهشدت خوشساخت است که در طول مدت تجربهاش شما را حسابی سرگرم خود خواهد کرد.
بازی Days Gone
سازنده: بند استودیو
تاریخ انتشار: ۲۶ آوریل ۲۰۱۹
سبک: اکشن/ماجراجویی
امتیاز متاکریتیک: ۷۱
بازی Days Gone از آن دست بازیهایی است که طرفداران و مخالفان سرسختی دارد و همانطور که برای عدهای بهشدت سرگرمکننده است، عدهای دیگر را خسته میکند و همانطور که برای برخی گیمرها از بهترین تجربههای آنها میان آثار انحصاری پلیاستیشن محسوب میشود، برای برخی دیگر جذابیتی ندارد و بازی را نیمهکاره رها کردهاند. واقعیت اما این است که Days Gone در عین داشتن نقاط قوت فراوان و لحظههای زیبا متعدد، از مشکلات و ایرادهای بسیار زیادی رنج میبرد که جلوی آن را از تبدیل شدن به اثری کامل و بینقص را گرفته است.
Days Gone داستان یک خلافکار و موتورسوار قدیمی را در دنیای آخرالزمانی تعریف میکند که در اوایل وقوع این فاجعه همسر خود را از دست داده و الان تنها برای بقا تلاش میکند. داستان بازی در خلال کاتسینها و فلشبکهایی تعریف میشود که حکم هسته احساسی بازی و عمق دادن به شخصیت دیکن را دارد. البته که این روایت نیز بههیچوجه بیایراد نیست و در برخی مواقع کلیشهای و در برخی فصلها بسیار کند میشود. درنهایت اما میتوان به داستانی که بند استودیو برای ما تعریف میکند نمره قبولی داد. گیمپلی بازی Days Gone بر اساس چارچوبهای یک اثر بقا محور استاندارد در جهانی عظیم ساخته شده است و مکانیکهای آن با همچنین هدفی طراحی شدهاند.
در بازی Days Gone شما موتوری در اختیار دارید که تنها وسیلهای برای جابهجایی بین نقاط مختلف نقشه نیست و حکم یک دوست و همراه را در جریان بازی برای شما ایفا میکند. در بازی باید با موتور خود به نقاط مختلف جهان بازی سفر کنید؛ اما باید حواستان به تمام شدن بنزین و خرابی موتور باشد و احتمال حمله دستهای بزرگ از زامبیها (که در بازی Freaker نامیده میشوند) را به جان بخرید. در بازی همچنین کمپهای مختلفی وجود دارند که میتوانید از آنها مأموریت بگیرید و در ازای آن پاداشهای ارزشمندی را دریافت کنید.
بازی لول دیزاین واقعاً بدی ندارد؛ اما برخی از آنها بهقدری در طول بازی تکرار میشوند و برخی دیگر بهقدری ابتدایی طراحی شدهاند که پس از مدت نسبتاً کوتاهی به ورطه تکرار میافتند. به زبان دیگر Days Gone یک بازی نهایتاً ۲۰ ساعته است که به اندازه ۵۰ ساعت کش آمده است. مشکلات فنی و باگهای فراوان نیز از ایراداتی بود که بازی در زمان عرضه زیر هجمههای آن نمرات بسیار پایینتر از حد انتظاری دریافت کرد؛ هرچند که این مشکلات فنی حالا و با عرضه آپدیتهای مختلف برطرف شدهاند. با وجود تمام این تفسیرها اما Days Gone عنوانی کنجکاویبرانگیز است که نباید تجربه آن را از دست بدهید و لذت گشتوگذار با دیکن و موتورش در جهانی ناامن و بیرحم را از دست بدهید.
بازی Detroit: Become Human
سازنده: کوانتیک دریم
تاریخ انتشار: ۲۵ می ۲۰۱۸
سبک: ماجراجویی
امتیاز متاکریتیک: ۷۸
بازی Detroit یکی از جاهطلبانهترین بازیهای نسل هشتم است که دیوید کیج بهعنوان کارگردان بازی آن را بلندپروازانهترین اثر خلق شده توسط وی میداند. اگر بازیهای قبلی استودیو کوانتیک دریم را تجربه کرده باشید، کموبیش میدانید که در Detroit با چه نوع گیمپلیای سروکار خواهید داشت. بازی Detroit یک عنوان اکشن – ماجراجویی سومشخص است که قصهاش بر اساس انتخابهای شما پیش میرود و تعامل شما با اثر را وارد مرحله عمیقتری میکند. راستش را بخواهید، انتخابهای که در جریان بازی میتوانید بگیرید و پایانهایی که در ادامهٔ آنها در جلوی شما قرار میگیرند، آنقدر زیاد و متنوع هستند که از حجم زیاد و پیچیده بودن آنها سردرد خواهید گرفت!
بازی Detroit تکیه زیادی بر داستان میزند و حتی بهنوعی گیمپلی در خدمت روایت هرچه بهتر آن است. داستان بازی Detroit در آینده اتفاق میافتد؛ زمانی که روباتها و اندرویدها آنقدر همهگیر شدند که تقریباً هر انسانی مانند گوشیهای هوشمند یکی از آنها را دارا است. همین مورد باعث مشکلات بسیاری همچون بیکاری، افسردگی و شکاف طبقاتی شده و نفرت زیادی از اندرویدها را درون انسانها برانگیخته است. داستان بازی حولوحوش سه کاراکتر میگذرد و از روایتهای موازیای بهره میبرد که در برخی جاها همچون فصلهای پایانی بازی، به یکدیگر مربوط میشوند.
کارا یک اندروید نظافتچی است و بهعنوان پرستار دختری یتیم انتخاب میشود؛ کانر دستیار یک کارآگاه بداخلاق است که بهدنبال دلیل خودآگاهی اندرویدها میگردد و درنهایت مارکوس یک روبات مستخدم است که در طی فعلوانفعالاتی، به رهبر اندرویدهای شورشی تبدیل میشود. داستان بازی Detroit دست روی مسائل فلسفی و جامعهشناسانه عمیقی میگذارد، از روایت خوبی بهره میبرد و قطعاً شما را درگیر خود خواهد کرد. هرچند که این داستان در عین خوب بودن نقاط ضعف فراوانی نیز دارد، در خیلی بخشها لنگ میزند و از پرداخت تماتیک و ظریفی بهره نمیبرد. گیمپلی بازی به گشتوگذار در محیط، بررسی صحنههای مختلف و دکمهزنیهایی که با کاتسینها تلفیق شدهاند خلاصه شده است.
انتخابها و تصمیمهای گیمر در بازی نیز مهمترین المان گیمپلی بازی را شکل میدهند و هویت این سبک را تشکیل دادهاند. بازی Detroit از گرافیک فنی فوقالعاده چشمنواز و موسیقی گوشنوازی بهره میبرد و از لحاظ طراح هنری نیز در سطح بسیار خوبی قرار دارد. درمجموع بازی Detroit با تمام نقصها و کاستیهایش عنوانی است که تجربه آن بهشدت توصیه میشود و میتواند تا مدتها هم سرگرمتان کند و هم شما را به فکر فرو ببرد.
بیشتر بخوانید: لپ تاپ گیمینگ بخریم یا کنسول بازی؟
بازی Nier: Automata
سازنده: پلاتینیوم گیمز
تاریخ انتشار: ۲۳ فوریه ۲۰۱۷
سبک: اکشن/نقشآفرینی
امتیاز متاکریتیک: ۸۸
استودیو پلاتینیوم گیمز یکی از استودیوهای موردعلاقه گیمرها است. استودیویی که به واسطه خلق مجموعه محبوب بایونتا و همینطور به دلیل حضور کامیا، خالق آثاری همچون Devil May Cry و اوکامی بهعنوان یکی از استودیوهای متفاوت و قدرتمند صنعت گیم محسوب میشود. حال این استودیو در سال ۲۰۱۷ دنباله بازی Nier را عرضه کرد و از هر نظر آن را چند پله به جلو برد. بازی Nier: Automata یک بازی اکشن، نقشآفرینی بهشدت جذاب است که میتواند مخاطبان غربی را نیز به خود جذب و گیمرها را ساعتها در دنیای غنی خود مشغول به گشتوگذار کند. بازی قصه جذابی را روایت میکند؛ قصهٔ چند اندروید و روبات که در جهانی آخرالزمانی به دنبال پیشبرد اهداف خود هستند.
داستان بازی بسیار عمیق و چندلایه نوشته شده و در آن به مفاهیمی همچون ادبیات، فلسفه و اسطورهشناسی برخورد میکنیم. یکی از ویژگیهای منحصربهفرد بازی Nier: Automata چند سبکی بودن آن است؛ بدین صورت که در آن به ژانرهای دیگری همچون پلتفرمر، ساید اسکرولر و هک اند اسلش گذر میزنیم و همین موضوع و پیادهسازی خوب آن موجب شده که بازی تنوع خیلی خوبی در گیمپلی داشته باشد و به هیچ عنوان خستهکننده نشود.
بازی Journey
سازنده: دت گیم کامپنی
تاریخ انتشار: ۱۳ مارس ۲۰۱۲
سبک: پلتفرمر، ماجراجویی
امتیاز متاکریتیک: ۹۲
یکی از دلایل تمایز سونی نسبت به دیگر ناشرهای بزرگ صنعت گیم، توجه ویژه آنها به بازیهای مستقل و حمایتشان از تولید بازیهای نوآورانه و جاهطلبانه است. بازی Journey یکی از بهترین آثار مستقل تاریخ صنعت ویدیوگیم است که الهامبخش بازیهای بسیاری شد. Journey بیشتر از یک بازی به مانند اثر یک هنری میماند؛ اما این گزاره بههیچوجه به معنای نفی سرگرمکننده بودن بازی نیست. در بازی Journey هیچگونه دیالوگی وجود ندارد و داستان بازی به صورت محیطی و با کارگردانی و قابهای خیرهکننده خالقانش روایت میشود. Journey را میتوان به یک سفر معنوی تشبیه کرد؛ یک سفر خاص و بهیادماندنی که دوست دارید بارها و بارها به ضیافت تجربه آن بروید.
بازی The Last Guardian
سازنده: تیم ICO، ژاپن استودیو
تاریخ انتشار: ۶ دسامبر ۲۰۱۶
سبک: اکشن/ماجراجویی
امتیاز متاکریتیک: ۸۲
فومیتو اوئدا شاعر صنعت گیم است. کارگردانی که بیتوجه به جریان روز فرمولزده بازیهای ویدئویی، راه خود را میرود و چیزی که میخواهد را میسازد. بازیهای که اوئدا و تیمش میسازند آنقدر خاص و جاهطلبانه هستند که بعید است هیچ ناشری جزء سونی به آنها اعتماد کند. اما پلیاستیشن استودیو علاوه بر دادن بودجه و زمان کافی به آنها برای خلق اثر موردنظرشان، همهرقمه از آنها نیز حمایت کرد. نتیجه بازی همانند دیگر بازیهای اوئدا، یک اثر هنری دیگر بود؛ یک بازی خلاقانه با داستانی مرموز و گیمپلی سلیقهای که شاید به مذاق خیلی از گیمرها خوش نیاید.
اوئدا در بازیهای خود از مخاطب صبر را درخواست میکند و در ازای آن پاداشی عالی را برای او درنظر میگیرد. The Last Guardian از آن بازیهای باکیفیتی است که نمونه آن را در هیچجای دیگری پیدا نخواهید کرد. پس اگر از بازیهای تکراری و رایج روز خسته شدهاید و به دنبال تجربهای عمیق و تأثیرگذار هستید که شما را به سفری معنوی ببرد، بازی The Last Guardian را از دست ندهید.
بازی Inside
سازنده: پلیدد
تاریخ انتشار: ۲۹ ژوئن ۲۰۱۶
سبک: پلتفرمر
امتیاز متاکریتیک: ۹۳
بازی اینساید را میتوان بهترین بازی مستقل نسل هشتم تلقی کرد؛ عنوانی که با فضاسازی و داستان معرکه خود همه را به تحسین وا داشت و صبر را برای بازی بعدی استودیو پلیدد بسیار سخت کرد. بازی اینساید در جهانی تاریک و بیرحم جریان دارد؛ جایی که یک حکومت دیکتاتوری بر مردم حاکم شده و اذهان آنها را برای منافع خود کنترل میکند. در چنین جهانی پسری به دنبال فرار از آن و پایان دادن به این ظلم فراگیر است. داستانگویی صامت بازی موجب شده که هر تصویر و قاب بازی را جدی بگیریم و آن را برای فهم داستان و مقصود سازندگان کالبدشکافی کنیم.
دنیایی که استودیو پلیدد در بازی اینساید خلق کرده بسیار خشن و ترسناک است و کوچکترین اشتباهی از جانب گیمر با فجیعترین مجازات همراه است. گیمپلی بازی نیز عالی کار شده و پازلهای مختلف آن موجب گشته که ذهن بازیکننده حسابی درگیر شود و به تکاپو بیفتد. تمام این موارد بهعلاوهی موسیقی گوشنواز، کارگردانی هنری عالی و تعلیقهای بهجا باعث شده که اینساید تبدیل به یکی از مهمترین و البته بهترین بازیهای PS4 شود.
بازی Doom Eternal
سازنده: اید سافتور
تاریخ انتشار: ۲۰ مارس ۲۰۲۰
سبک: شوتر اول شخص
امتیاز متاکریتیک: ۸۷
سال ۲۰۱۶ بود که استودیو اید سافتور تصمیم گرفت تا با ریبوت مجموعه دوباره Doom را احیا کند. نتیجه شگفتآور بود و بازی علاوهبر راضی کردن طرفداران قدیمی این فرنچایز، گیمرهای جدید را نیز به خود جذب کرد. چهار سال بعد دنباله بازی Doom با پسوند Eternal عرضه شد و بازی از هر نظر نسخه آپگرید شده قسمت قبلی بود. Doom Eternal یک شوتر ناب و هیجانانگیز است که در تمام لحظات تجربه آن آدرنالین ترشح خواهید کرد و لحظهای از بازی جدا نخواهید شد.
داستان هیچوقت در سری دووم اولویت نبوده و در اینجا نیست نباید منتظر داستانی غنی و پیچیده باشید. در عوض اما گیمپلی بازی و طراحی مراحل آن به قدری عالی کار شده که دوست دارید بارها و بارها مراحل آن را تجربه کنید و هربار با یک استراتژی متفاوت به سراغ آن بروید. بازی دووم برخلاف آثار معروف این ژانر یک شوتر ران و اند گان است و اید سافتور توانست این سبک را با مدرنسازی دوباره به یک ژانر محبوب و پرطرفدار تبدیل کند. بازی Doom Eternal آنقدر شوتر جذاب و سریعی است که قطعاً نباید تجربه آن را به عنوان یکی از بهترین بازیهای گذشته از دست بدهید.
بازی Metal Gear Solid V
سازنده: کوجیما پروداکشنز
تاریخ انتشار: ۱ سپتامبر ۲۰۱۵
سبک: مخفیکاری، اکشن/ماجراجویی
امتیاز متاکریتیک: ۹۳
متالگیر یکی از مهمترین نامها در تاریخ بازیهای ویدئویی است. مجموعهای که هربار مرزهای تکنولوژی زمان خود را به جلو برد، خلاقیت را به ورطه جدیدی رساند و با داستانگویی درهمتنیدهاش قصههایی شگفتانگیز را برای گیمرها روایت کرد. حال در آخرین عنوان این مجموعه که توسط هیدئو کوجیما، خالق اثر، ساخته شده است بازی بازهم نوآوریهایی جدید به همراه دارد و بار دیگر گیمرها و طرفداران این مجموعه قدیمی را راضی میکند. بازی در این قسمت دست به کار جدیدی میزند و از یک عنوان خطی به اثری جهانباز تبدیل میشود؛ اثری که به گیمر آزادیعمل کامل میدهد و دست او را برای پیشبرد مراحل به روش دلخواهش باز میگذارد.
البته این بازی پروسه ساخت تلخی دارد و دعوای کوجیما و کونامی منجر به اخراج او گشت و قسمت پایانی بازی تکمیل نشده باقی ماند و درنتیجه، کوجیما نتوانست داستان بازی را آنطور که میخواهد به سرانجام برساند. این حرف اما به معنای ناقص بودن بازی نیست و متالگیر ۵ آنقدر با محتواهای گوناگون و مأموریتهای متنوع پر شده است که بههیچعنوان چنین حسی نخواهید داشت. اگر میخواهید یک بازی مخفیکاری عالی با قصهای شنیدنی، گیمپلیای خلاقانه و کارگردانی معرکه را بازی کنید تجربه آخرین عنوان متالگیر را از دست ندهید.
بازی Final Fantasy 7
سازنده: اسکوئر انیکس
تاریخ انتشار: ۱۰ آوریل ۲۰۲۰
سبک: اکشن/نقشآفرینی
امتیاز متاکریتیک: ۸۷
فاینال فانتزی ۷ بازسازی عنوانی است که در سال ۱۹۹۷ و برای کنسول PS1 منتشر شده بود. اسکوئر انیکس اما با فاینال فانتزی ۷ ریمیک هم طرفداران قدیمی را که بازی حکم یک نوستالژی مقدس برای آنها داشت را راضی کرد و هم توانست با گیمپلی مدرن و بهبودهای گرافیکی فراوان، گیمرهای جدید را به خود جذب کند. داستان بازی فاینال فانتزی ۷ در شهر میدگار جریان دارد؛ شهری استیمپانکی که توسط سازمان مخوف شینرا اداره میشود. حال شخصیت اصلی داستان یعنی کلاود که خود عضو سابق ارتش شینرا بوده است، تصمیم میگیرد تا با کمک گروه اولانچ، شینرا را نابود کند.
بازی از شخصیتپردازی غنی بهره میبرد و با استفاده از توهمات کلود، میان گذشته، ترسها و تروماهای او پرسه میزند و بهخوبی عذابی که شخصیت اصلی قصه ما به آن دچار شده است را ملموس میکند. مبارزات نوبتی و استفاده از جادوها و کمبوهای مختلف به لطف قابلیت ATB به خوبی در بازی پیادهسازی شدهاند و نبردهای فاینال فانتزی ۷ را به یکی از جذابترین بخشهای آن تبدیل کردهاند. باسفایتها تنوع بسیاری خوبی در بازی دارند و شاهد انواع و اقسام باسها با نقاط ضعف مختلف و حتی شکلهای عجیب هستیم. در بازی سیستم پلتفرمینگ نیز بهکاررفته تا گیمپلی اثر تنوع خوبی به خود بگیرید.
از نظر گرافیک فنی و هنری نیز فاینال فانتزی ۷ واقعاً چشمنواز است و از طراحی صورت کاراکترها تا محیط و اتمسفر همگی کیفیت بسیار خوبی دارند. موسیقیهای بازی نیز بهطور کامل بازسازی شدهاند و میتوانند همان حس خوش قدیمی را برای شما یادآوری کنند. در مجموع فاینال فانتزی ۷ عنوانی است که حتی اگر با این مجموعه هیچ آشنایی هم نداشته باشید، باز هم میتوانید به سراغ آن بروید و از تجربهاش و قدم زدن در خیابانهای میدگار لذت ببرید.
بازی Horizon Zero Dawn
سازنده: گوریلا گیمز
تاریخ انتشار: ۲۸ فوریه ۲۰۱۷
سبک: اکشن/ماجراجویی
امتیاز متاکریتیک: ۸۹
«هورایزن زیرو داون» یکی از جسورانهترین و جاهطلبانهترین بازیهایی بود که در نسل قبل روانه کنسول پلیاستیشن ۴ شد. از داستان شروع کنیم؛ بازی «هورایزن زیرو داون» در جهانی دور و آخرالزمانی اتفاق میافتد؛ تمدن بشری سالهاست که نابود شده و تمام دستاوردهای انسان خوراک طبیعت گشته است. در چنین جهانی که دایناسورهایی ربات مانند بر آن حکمرانی و انسانها بهصورت قبیلهای زندگی میکنند، دختری به نام ایلوی به دنبال پیدا کردن هویت خود است و در این مسیر دیوایسی را پیدا میکند که اطلاعات زیادی از گذشته انسانها به او میدهد و تواناییهای زیادی به او میبخشد.
حال و پس از گذشت چندسال از این اتفاق و زمانی که او دیگر بزرگشده، ایلوی تصمیم میگیرد به دنبال پاسخ سؤالهای خود برود و معنایی برای زندگی خود بیابد. «هورایزن زیرو داون» از داستانی غنی و چندلایه بهره میبرد و روایتی جذاب و نفسگیر دارد. در رأس این قصه نیز ایلوی قرار دارد که بهقدری شخصیتپردازی و صداپیشگی خوبی دارد که بهسرعت در فهرست کاراکترهای ویدیوگیمی موردعلاقه شما قرار خواهد گرفت. گوریلا نیز به تعادلی بینظیر در خلق جهانی آیندهنگرانه و درعینحال باستانی دست پیدا میکند. یکی از مواردی که از همان ابتدا مخاطبان را ماتومبهوت خود میکند؛ گرافیک خارقالعاده و زیبایی بیاندازه جهان بازی است.
محیطها، چهرهها و مکانها در بازی بهقدری با وسواس طراحی شدهاند و گوریلا گیمز به حدی از قدرت کنسول PS4 به نفع این ماجرا استفاده کرده است که چارهای جز تحسین سازندگان آن نخواهید داشت. گیمپلی بازی هورایزن نیز بسیار سرگرمکننده و اعتیادآور کار شده و از لحظه لحظهٔ آن لذت خواهید برد؛ حالا چه بخواهد مبارزه با دشمنان و روباتهای بازی باشد، چه پلتفرمینگ و چه حتی قدم زدن در جهان آن. در بازی «هورایزن زیرو داون» شما سلاحهای مختلفی در اختیار ندارید و میتوان گفت که تنها اسلحه شما در بازی، تیروکمان ایلوی است.
اما همین تیروکمان آنقدر مادها و حالتهای متنوع دارد و آنقدر برای آن آپگریدهای مختلفی درنظر گرفته شده تا شما را از هر نوع سلاح دیگری بینیاز کند. طراحی UI و رابط کاربری بازی نیز بسیار جذاب و البته روان است و همین مورد به بهبود تجربه شما از بازی کمک شایانی کرده است. در آخر تنها چیزی که میتوان گفت این است که بازی «هورایزن زیرو داون» اثری است که بههیچوجه نباید خود را از تجربه آن محروم کنید.
بازی Sekiro
سازنده: فرامسافتور
تاریخ انتشار: ۲۲ مارس ۲۰۱۹
سبک: اکشن/ماجراجویی
امتیاز متاکریتیک: ۹۰
هیدتاکا میازاکی یکی از بزرگترین بازیسازهای حال حاضر صنعت گیم است. کارگردانی که خالق سبک سولزبورن است و نفسی تازه به بازیهای هم سبک خود بخشیده است. این کارگردان ژاپنی و تیمش در سال ۲۰۱۹ تصمیم گرفتند به دنبال اثر تازهای بروند و ماجراجویی جدیدی را تجربه کنند. نتیجه عنوانی به نام سکیرو شد که توانست لقب بهترین بازی سال را بدست آورد و بار دیگر تمجیدها را روانه استودیو فرامسافتور کند. سکیرو در کارنامه بازی میازاکی اثری متفاوت محسوب میشود.
بازیای که علاوه بر داشتن همان تمهای همیشگی میازاکی که به امضای او تبدیل شدهاند، حاوی عناصر تازهای نیز بود. سکیرو در کنار داستان جالبی که از تاریخ ژاپن و یک محافظ یک دست میزند، گیمپلی بسیار سریع و حسابشدهای نیز دارد که برای پیشروی در مراحل آن و حرفهای شدن در بازی، باید بارها بمیرید و تجربه کسب کنید. سکیرو همانند دیگر بازیهای میازاکی شاید سلیقه همه گیمرها نباشید؛ اما اگر به دنبال یک بازی مبارزهای و شمشیرزنی میگردید که شما را حسابی به چالش بکشد، بازی سکیرو برای شما ساخته شده است.
بازی Death Stranding
سازنده: کوجیما پروداکشنز
تاریخ انتشار: ۸ نوامبر ۲۰۱۹
سبک: اکشن/ماجراجویی
امتیاز متاکریتیک: ۸۲
«دث استرندینگ» یکی از متفاوتترین و خاصترین بازیهایی است که صنعت گیم تا کنون به خود دیده است. اثر هیدئو کوجیما آنقدر حاشیه درست کرد که گیمرها به دو دسته موافقان و مخالفان بازی تبدیل شدند؛ بعضیها عاشق آن شدند و برخی دیگر حتی تحمل تجربه ساعتی از بازی را نداشتند. کوجیما با تبدیل یکی از مکانیکهای ساده هر بازیای به المان اصلی گیمپلی، برخلاف جهت آب شنا میکند و ریسک تغییری بزرگ را به جان میخرد. اینکه کوجیما چقدر در این امر موفق بوده یا نه سوالی است که تنها خود گیمر و با تجربه اثر میتواند به آن پاسخ دهد اما سوای این موارد دث استرندینگ ویژگیهای بسیار خارقالعادهای دارد که نمیتوان از آنها چشمپوشی کرد.
داستان، گرافیک فنی و هنری، کارگردانی، صداگذاری و اکتینگ از مواردی هستند که حتی مخالفان سرسخت بازی نیز نمیتوانند در خوب بودن آنها ایرادی وارد کنند. «دث استرندینگ» داستانی را تعریف میکند که استعارههای مهمی در آن نهفته است و میتوان بهراحتی آن را به جهان فعلی تعمیم داد و تشابهات میان آنها را پیدا کرد. داستان بازی زمانی اتفاق میافتد که در اثر انفجارهایی که به آنها Voidout میگویند، بشریت در معرض انقراض گرفته، ارتباط شهرها از یکدیگر قطع شده و جهان مردگان به زندهها پیوند خورده است.
شما در نقش سم پوتر بریجز قرار میگیرید؛ فردی که تنها کسی است که توانایی عبور از مناطق صعبالعبور برای اتصال شهرها به همدیگر را دارد. شخصیتپردازی کاراکترها به لطف قلم کوجیما عالی نوشته شده و بهلطف بازیگران بزرگی همچون مدس میکلسن و لیا سیدو، ملموس شده است. گیمپلی بازی نیز با اینکه المانهای اکشن و بخشهای شوتینگ نیز دارد، اما بخش عمده آن را راه رفتن، جابهجایی بین مناطق مختلف و حمل محمولهها شکل داده است.
شاید در نگاه اول این قضیه خستهکننده بهنظر برسد (که بسیاری از گیمرها چنین اعتقادی دارند) اما مکانیکهای این جنبه از بازی به قدری دقیق و پرجزئیات کار شدهاند که کار سادهای همچون جابهجایی بارها و قدم زدن در جهان وسیع میتواند از المانهای اکشن بسیاری از بازیهای دیگر بهتر و سرگرمکنندهتر باشد. «دث استرندینگ» درباره تنهایی است؛ تنها در جهانی خالی، و کوجیما به بهترین شکل این حس را به گیمرها انتقال داده و به فرد آرامشی میدهد که او را به خلوت کردن با خود ترغیب میکند. بازی «دث استرندینگ» اثری نیست که بتوان به همه آن را پیشنهاد کرد اما اگر بهدنبال تجربهای میگردید که هیچجای دیگر نمیتوان مانند آن را پیدا کرد، آخرین ساخته هیدئو کوجیما را از دست ندهید.
بازی Shadow of the Colossus
سازنده: تیم ICO، ژاپن استودیو
تاریخ انتشار: ۶ فوریه ۲۰۱۸
سبک: اکشن/ماجراجویی
امتیاز متاکریتیک: ۹۱
Shadow of the Colossus بیشتر از اینکه یک بازی ویدیویی یا عناوینی خلق شده برای سرگرمی باشد، یک اثر هنری است. یک اثر هنری که توسط شاعر صنعت گیم یعنی فومیتو اوئدا خلق شده است. Shadow of the Colossus از آن دست عناوینی است که بازیها را از یک مدیوم سرگرمی/تجاری به هنری تعاملی ارتقا میدهد و گواه بیانتها بودن پتانسیل این صنعت برای تعریف قصههایی است که در هیچ مدیوم دیگری قابل تعریف نیست. بازی Shadow of the Colossus در ابتدا و اولینبار، سال ۲۰۰۵ و بهصورت انحصاری روانه کنسول PS2 شد و در همان زمان نیز تبدیل به اثری خاص، نوآورانه و حتی انقلابی شد و نام خود را بهعنوان یکی از تأثیرگذارترین بازیهای تاریخ ثبت کرد.
Shadow of the Colossus یکی از آن انحصاریهایی است که در هیچجایی جزء اکوسیستم پلیاستیشن پیدا نمیشود و از آن طرف این برند نیز جایگاه و اعتبار فعلی خود را مدیون آثاری همچون آن است. بازی Shadow of the Colossus داستانی ظاهراً ساده اما بهشدت عمیق و چندلایه دارد؛ داستانی درباره پسری که برای نجات جان یک دختر، پا به سرزمینی ممنوعه میگذارد تا در ازای کشتن ۱۶ کلوسی، دخترک را دوباره به زندگی بازگرداند. اوئدا در روایت قصه خود از اضافهگویی و زیادهگویی پرهیز میکند، به مخاطبش باج نمیدهد و برداشت و تحلیل بسیاری از فصلهای قصه را بهعهده خود گیمر و برداشت شخصی او میگذارد.
Shadow of the Colossus در خلق اتمسفری گیرا، عظیم و البته مرموز که حس تنهایی را به گیمر انتقال دهد موفق است و پرسهزنیها با آگرو (اسب شخصیت اصلی) در جهان بازی و کشف نقاط مختلف نقشه را به المانی که اکثر زمان گیمپلی را شکل میدهد تبدیل میکند؛ المانی که بسیار لذتبخش طراحی شده و گیمر را حتی خودخواسته نیز به این کار وا میدارد. بهطور کلی گیمپلی بازی را میتوان اینگونه شرح داد؛ پرسه در جهان بازی برای پیدا کردن کلوسی مدنظر، پیدا کردن او و فهمیدن نقاط ضعف منحصر بهفردش و درنهایت شکست دادن و بازگشت به عبادتگاه اصلی جهان بازی. هرکدام از کلوسیهای بازی طراحی فوقالعاده زیبا و البته معنیداری دارند و همین مورد موجب شده که Shadow of the Colossus یکی از بهترین کارگردانی/گرافیکهای هنری را در کل تاریخ صنعت/هنر ویدیوگیم داشته باشد.
بیانصافی است اگر از بازی و اهمیت آن بگوییم و به موسیقیهای حماسی و گوشنواز کا اوتانی اشاره نکنیم؛ موسیقیهایی که با ترکیب با دیگر المانهای بازی و پخش شدنشان در هنگام مبارزات، روح شما را از بند کالبدتان جدا و زیباترین لحظات عمر ویدیوگیمی شما را خلق میکنند. استودیو بلوپوینت با بازسازی دقیق و وفادار بازی، یکی از گرانقدرترین آثار تولید شده در این مدیوم را به خوبی برای نسل جدید گیمرها قابل دسترس میکند و هوادارن قدیمی بازی را نیز به تحسین وا میدارد. در مجموع Shadow of the Colossus عنوانی است که اگر با پرسش «آیا بازیهای ویدیویی هنر محسوب میشوند؟» گلاویز هستید، باید آن را تجربه کنید.
بازی Ghost of Tsushima
سازنده: ساکرپانچ
تاریخ انتشار: ۱۷ جولای ۲۰۲۰
سبک: اکشن/ماجراجویی
امتیاز متاکریتیک: ۸۳
رؤیای سامورایی شدن و هدایت کاتانا به بدن دشمنان، همیشه با ما بوده و بازیهای فراوانی با این موضوع ساخته شدهاند؛ اما هیچکدام نتوانستند به سطحی از کیفیت برسند که در یادها ماندگار شوند. اما ساکرپانچ بهعنوان یک استودیو آمریکایی و زیر نظر سونی، تصمیم گرفت تا بازی با محوریت ساموراییها و درباره تاریخ ژاپن بسازد؛ عنوانی که حتی تحسین مردم بومی این کشور و افراد صاحبسبک این ژانر را در پی داشت.
اختتامیه سونی در نسل هشتم با Ghost of Tsushima به بهترین شکل رقم خورد و پایانی دلپذیری همچون این بازی، قدرت سونی در خلق عناوین انحصاری و داستانمحور را بار دیگر ثابت کرد. داستان بازی گوست آف سوشیما درباره یک سامورایی شکستخورده به نام جین ساکای است؛ فردی معمولی که هیچ توانایی غیرانسانی ندارد و همین مورد باعث همزادپنداری گیمر با او میشود. ساکای پس از حمله مغولها به جزیره سوشیما و به اسارت در آمدن عمویش که او را بزرگ کرده، تصمیم میگیرد به آنها حمله کند.
اما جین متوجه میشود که روشهای سامورایی برای شکست مغولها جواب نمیدهد و قهرمان ما برای شکست دشمنان باید به روشی روی بیاورد که دقیقاً در مقابل آموزههای سامورایی قرار میگیرد؛ روشی که او را تبدیل به شبح سوشیما میکند. بازی از داستان بسیار خوبی بهره میبرد و گیمر را تا انتها به دنبال خود میکشاند. جهانی که ساکرپانچ در آخرین بازی خود خلق کرده بهقدری زیبا است که دوست دارید با اسب خود در آن قدم بزنید و محو تماشای آن شوید. گیمپلی بازی روندی درگیرکننده دارد و بسیار جذاب کار شده است.
مکانیکها و المانهای مختلف بازی به خوبی در یکدیگر پیچ شدهاند و همین باعث ایجاد حس غوطهوری در گیمر میشود. شما در بازی گوست آف سوشیما میتوانید به دو روش مستقیم یا مخفیکاری دشمنان را از راه بردارید که هرکدام ویژگیها و جذابیتهای خاص خودشان را دارند. مراحل اصلی بازی از طراحی خوبی بهره میبرند و افتادن به ورطهٔ تکرار بههیچوجه دربارهٔ آنها صدق نمیکند. اما چیزی که گوست آف سوشیما را به یک بازی جهان باز معرکه تبدیل میکند، مراحل فرعی و توجهی است که سازندگان به آن داشتهاند.
مراحل فرعی گوست آف سوشیما بهقدری باکیفیت طراحی شدهاند و آنچنان سناریونویسیهای قدرتمندی دارند که دوست دارید قبل از مراحل اصلی به سراغ آنها بروید. به مانند آثار نقشآفرینی شما میتوانید سلاحها، لباسها و ظاهر جین را تغییر و مهارتهای مختلف او را ارتقا دهید. گرافیک فنی و مخصوصاً هنری بازی به معنی واقعی کلمه مسحورکننده است و به لطف قابلیت فوتومود پر جزئیات بازی، دوست دارید عکسهای بسیاری را ثبت کنید. بازی همچنین از یک حالت به نام «کوروساوا مود» نیز بهره میبرد که بازی را به شکل فیلمهای این کارگردان بزرگ ژاپنی به تصویر میکشد.
موسیقیهای بازی نیز قطعاً در فهرست بهترین آلبومهای موسیقی خلق شده برای یک بازی قرار میگیرند و کار شیگرو اومهبایاشی و ایلان اشکری دست کمی از شاهکار ندارد. در مجموع گوست آف سوشیما اثری است که حتماً باید آن را تجربه کنید و از قدم گذاشتن به تاریخ کمتر شنیده شدهای از ژاپن لذت ببرید.
بازی Resident Evil 2
سازنده: کپکام
تاریخ انتشار: ۲۵ ژانویه ۲۰۱۹
سبک: ترس/بقا
امتیاز متاکریتیک: ۹۱
بازی رزیدنت ایول ۲ اورجینال یکی از عناوین جریانساز زمان خود بود که با ارائه گیمپلی عالی، فضاسازی بینظیر و القای حس ترس به یکی از آثار محبوب گیمرها تبدیل شود و حکم یک نوستالژی را پیدا کند. در سال ۲۰۱۹ کپکام تصمیم گرفت تا بازسازی این عنوان را روانه بازار کند و سورپرایزی عالی برای گیمرها داشته باشد. بازسازی رزیدنت ایول ۲ که اینبار با دوربین روی شانه و المانهای مدرن ساخته شده بود، علاوه بر حفظ روح بازی اصلی، توانست گیمرهایی که آن اثر کلاسیک را نیز تجربه نکرده بودند به خود جذب کند و تجربهای عالی را برای آنها رقم بزند.
بازی رزیدنت ایول ۲ با تبدیل شخصیت مستر ایکس که در بازی اصلی یک باس فراموششدنی بود به دشمنی که در هر لحظه شما را تعقیب میکند و با قدمهایش موجب استرس و نگرانی بازیکن میشود، از بازی اصلی نیز بهتر عمل کرد. رزیدنت ایول ۲ بدون شک نهتنها یکی از بهترین بازسازیهای تاریخ این صنعت، بلکه یکی از بهترین عناوین ترس و بقای حالحاضر دنیا بازیهای ویدئویی است.
بازی Marvel’s Spider-Man
سازنده: اینسامنیاک گیمز
تاریخ انتشار: ۷ سپتامبر ۲۰۱۸
سبک: اکشن/ماجراجویی
امتیاز متاکریتیک: ۸۷
اسپایدرمن بدون شک یکی از محبوبترین شخصیتهای ابرقهرمانی و بیتردید پرطرفدارترین کاراکتر مارول است. کاراکتری که فیلمها و بازیهای گوناگونی بر اساس آن ساخته شده است و حضورش در هر محصولی میتواند فروش آن را تضمین کند. در سال ۲۰۱۶ سونی از حق امتیاز بازی اسپایدرمن که در اختیارش قرار گرفته بود استفاده و از بازی Marvel’s Spider-Man رونمایی کرد؛ بازی که قرار بود عظیمترین پروژه ساخته شده از روی این کاراکتر باشد. دو سال بعد بازی عرضه شد و اینسامنیاک گیمز علاوه بر عمل به وعدههای خود، بهترین اثر خلق شده بر مبنای مرد عنکبوتی را خلق کرد.
بازی جهان بزرگی دارد و نیویورک Marvel’s Spider-Man با بالاترین دقت و وسواس ممکن خلق شده است. داستان بازی هشت سال پس از تبدیل پیتر پارکر به مرد عنکبوتی روایت میشود و نیویورک دوباره در خطری جدی قرار گرفته و توسط آنتاگونیستهای معروف جهان مارول، مورد تهدید واقع شده است. حال پیتر به کمک مری جین و مایلز مورالز باید به جنگ الکترو، راینو، اسکورپیون و دکتر اختاپوس برود. داستان بازی ریتم خوبی دارد، دیالوگنویسیهایش هوشمندانه است و لحظات تأثیرگذار و احساسی زیادی را در خود جایداده است.
سیستم مبارزاتی بازی که از سری بازیهای بتمن آرکام الهامبرداری شده بسیار سریع و هیجانانگیز است و این هیجان با ترکیب گجتهای منحصربهفرد اسپایدرمن به اوج خود میرسد. سیستم تارزنی در بازی هم بسیار روان کار شده و شاهد انیمیشنهای جالبی در هنگام پرواز در میان ساختمانهای شهر هستیم. گرافیک فنی و بصری بازی نیز کیفیت قابلقبولی دارد و این موارد بهعلاوهٔ موسیقی شنیدنی و نقشآفرینیهای عالی جذابیت بازی را دوچندان کرده است. هرچند که بازی عاری از نقطهضعف هم نیست و طراحی مراحل فرعی همینطور و عدم پویایی شهر ممکن است پس از مدتی برای شما آزاردهنده شود، اما Marvel’s Spider-Man بهقدری سرگرمکننده است که مطمئناً در طول تجربه آن به هیچچیز جزء نجات نیویورک از دست دشمنان فکر نخواهید کرد.
بازی Elden Ring
سازنده: فرامسافتور
تاریخ انتشار: ۲۵ فوریه ۲۰۲۲
سبک: اکشن/نقشآفرینی
امتیاز متاکریتیک: ۹۶
الدن رینگ را میتوان بهترین بازی کارنامه پربار هیدتاکا میازاکی و یکی از بهترین عناوین عرضه شده در تاریخ ویدیوگیم محسوب کرد. عنوانی که آنقدر از هرنظر کامل است که آن را با صفتی جزء شاهکار نمیتوان توصیف کرد. از داستان شروع کنیم. داستان بازی الدن رینگ با همکاری میازاکی و جرج آر مارتین یعنی خالق داستان بازی تاجوتخت نوشته شده و همین است که با چنین داستان غنی و قدرتمندی در بازی روبهرو هستیم؛ داستانی که نه به صورت مرسوم بازیهای دیگر و از طریق کاتسینهای سینمایی، بلکه با گشتوگذار در جهان بازی و خواندن نوشتههای مختلف روایت میشود.
جهان بازی نیز علاوه بر بزرگ و زیبا بودن، پر شده از فعالیتهای متنوع، باسهایی که کشتن آنها پاداشهایی ارزشمند به همراه دارد و داستانکهایی که ارزش شنیدن دارند. در گیمپلی نیز بازی بسیار نسبت به آثار دیگر فرامسافتور پیشرفت کرده و علاوه بر اضافه شدن مکانیکهای تازه به آن، گیمپلیاش نیز پختهتر شده است. الدن رینگ توانست عنوان بهترین بازی سال را در مراسم گیم اواردز بدست آورد و حتی تبدیل به پرافتخارترین بازی تاریخ شود.
بازی GTA V
سازنده: راکستار گیمز
تاریخ انتشار: ۱۸ نوامبر ۲۰۱۴
سبک: اکشن/ماجراجویی
امتیاز متاکریتیک: ۹۷
پرفروشترین بازی تاریخ که بعد از ۱۰ سال همچنان در لیست بازیهای پرفروش دیده میشود. آخرین نسخه GTA تا به امروز را میتوان با ترینهای بسیاری توصیف کرد. عنوانی که در سال ۲۰۱۳ عرضه شد، استانداردهای بازیهای جهان باز را تغییر داد و پس از این همه مدت نیز هنوز بازی پیدا نشده که بتواند در حد و اندازههای آن ظاهر شود. GTA V داستانی ساختارشکن و به سبک برادران کوئن دارد و در آن به بیرحمانهترین و صریحترین شکل ممکن جامعه آمریکا را نقد میکند. بازیهایی که راکستار گیمز خلق میکند، مرزهای صنعت ویدیوگیم را به جلو میبرد و سقف آسمان آن را بلندتر میکند. GTA V علاوه بر بخش داستانی که میتوانید در آن ساعتها مشغول به گشتوگذار شوید، از یک بخش آنلاین جامع و پرمحتوا نیز بهره میبرد که دلیل فروش ماورایی بازی تا به امروز را توجیه میکند. GTA V نهتنها یکی از بهترین بازی های پلی استیشن ۴ بلکه بدون هیچ تردیدی یکی از برترین بازیهای تاریخ این صنعت است.
بازی The Witcher 3
سازنده: سیدی پراجکت رد
تاریخ انتشار: ۱۹ می ۲۰۱۵
سبک: اکشن/نقشآفرینی
امتیاز متاکریتیک: ۹۲
ویچر ۳ عنوانی بود که با عرضهاش صنعت گیم را متحول کرد و کیفیت بالایش همه نگاهها را مجذوب خود کرد. استودیو لهستانی سیدی پراجکت رد که اخیراً بازی سایبرپانک ۲۰۷۷ آنها نتوانست در حد و اندازه هایپ ایجاد شدهاش ظاهر شود، در سال ۲۰۱۵ عنوانی را منتشر کرد که با محتوای بسیار، مأموریتهای فرعی فوقالعاده، شخصیتپردازی درست، گیمپلی اعتیادآور و البته جهانی بزرگ و زیبا، توانست به قلب گیمرها راه یابد و در فصل جوایز نیز بهعنوان بهترین بازی سال شناخته شود. ویچر ۳ داستان گرالت را به سرانجام میرساند و قصهای از تلاش او برای یافتن دختر گمشدهاش یعنی سیری و همراه شدن با عشق قدیمیاش یعنی ینفر را تعریف میکند. ویچر ۳ در سال ۲۰۱۶ دو اکسپنشن داستانی دریافت کرد که هرکدام از آنها به اندازه یک بازی کامل محتوا داشتند و میتوانستند تا ساعتهای طولانی مخاطبان را سرگرم کنند.
بازی The Last of Us
سازنده: ناتیداگ
تاریخ انتشار: ۲۹ جولای ۲۰۱۴
سبک: اکشن/ماجراجویی
امتیاز متاکریتیک: ۹۵
سال ۲۰۱۳ بود که یکی از مهمترین بازیهای تاریخ صنعت ویدیوگیم عرضه شد و داستانگویی در این مدیوم را به سطح والاتری ارتقا داد. The Last of US آنقدر اتفاق مهمی بود که نهتنها ورق را در آخرین هفتههای نسل هفتم به نفع سونی و پلیاستیشن ۳ برگرداند، بلکه قابلیتهای مدیوم بازی را به ورای مرزهای آن صادر کرد و باعث شد افراد بیشتری آن را جدی بگیرند. بازی The Last of Us اما قله داستانگویی در ویدیوگیم و اوج هنر بازیسازی استودیو ناتیداگ است.
The Last of Us عنوانی است که تمامی المانهای آن بهگونهای در یکدیگر ذوب شدهاند و همهٔ مکانیکهای آن بهقدری به قدری بهاندازه و درست کار میکنند که بازی را نمیتوان با صفتی جزء بینقص تعریف کرد. The Last of Us داستانی درباره عشق تعریف میکند؛ از اینکه این تنها حس معنوی دنیا عمیقاً چیز خشونتباری است؛ داستان مردی که در هنگام وقوع آخرالزمان دختر کوچک خود را به بدترین شکل و در جلوی چشمان خودش از دست میدهد و حال و پس از گذشت ۲۰ سال از آن اتفاق، خود را به موجودی تبدیل کرده که شاید نفس بکشد؛ اما دیگر زندگی نمیکند. صحبت دربارهٔ داستان بازی، ظرافتهای روایت آن و هنر نویسندگی نیل دراکمن خود به مقالهای مفصل و جدا نیاز دارد؛ اما همینقدر بدانید که قصه بازی آنقدر فوقالعاده است که هرگز نمیتوانید آن را فراموش کنید.
به این داستان باید گیمپلی واقعگرایانه و درعینحال سرگرمکننده، گرافیک فنی و هنری خیرهکننده، کارگردانی استادانه، صداپیشگی و اکتینگهای بینظیر، انیمیشنهای باورنکردنی و موسیقیهای جاودانه گوستاوو سانتائولایا را نیز اضافه کرد. تمام این موارد باعث شده که The Last of Us تبدیل به یکی از بهترین بازیهای تاریخ این صنعت و منبع الهام بسیاری از آثار بعد از خود شود. پس با تمام این تفاسیر اگر بازی اصلی را تجربه نکردهاید یا حتی ساعتها در جهان پسا آخرالزمانی آن وقت گذراندهاید، باز هم ریمیک The Last of Us Part I را از دست ندهید.
بازی Bloodborne
سازنده: فرامسافتور
تاریخ انتشار: ۲۴ مارس ۲۰۱۵
سبک: اکشن/نقشآفرینی
امتیاز متاکریتیک: ۹۲
هیدتاکا میازاکی یکی از تأثیرگذارترین بازیسازهای تاریخ ویدیوگیم است؛ فردی که با وارد کردن جهانبینی منحصربهفرد خود و همینطور برداشت خاصش از گیمپلی و سختی در بازیها، سبکی به نام سولزبورن را خلق کرد و بازیسازهای بسیاری را به تقلید از خود وا داشت. یکی از بهترین و درعینحال مهمترین بازیهای کارنامه پربار این هنرمند ژاپنی، بلادبورن نام دارد؛ عنوانی که در سال ۲۰۱۵ و به صورت انحصاری روانه کنسول PS4 شد و توانست نگرش او به جهان بازیها را تثبیت کند.
پس از همکاری سونی و استودیو فرامسافتور در خلق عنوان جریانساز Demon’s Souls، این دو بار دیگر با یکدیگر همکاری کردند تا اثر جریانساز دیگری را بسازند و ژانر سولزبورن/نقشآفرینی را چند گام به جلو ببرند. میازاکی و تیمش در خلق اتمسفر بازی بلادبورن به سراغ فضایی Gothic رفتند و محیطهای وسیع بازی را با الهام از انگلستان دوره ویکتوریا طراحی کردند.
بازی در خلقی اتمسفری نفسگیر که بازیکن را در فضایش غرق میکند عالی عمل میکند و غوطهوری در جهان بازی را برای گیمرها به ارمغان میآورد. مهمترین رکن در هر بازی و علیالخصوص آثار میازاکی، گیمپلی و مبارزات آن است؛ گیمپلی و مبارزاتی که در بازی بلادبورن به اوج پختگی و تنوع خود میرسد و تبدیل به بهترین المان بازی میگردد. سازندگان در عین وفادار بودن به بازیهای دارک سولز و دیمن سولز، المانهایی به بلادبورن افزودهاند که سرعت و ریتم گیمپلی بازی را بهبود میبخشد و تنوع خوبی به مبارزات و همینطور راههای شکست دادن یک باس به گیمر میدهد.
مواردی همچون حذف سپرهای سنتی سری سولز و اضافه کردن قابلیت جاخالیدادن و پری کردن از جمله این مواردی هستند که بهشدت تمپو بازی را بهبود بخشیدهاند. البته همانند دیگر آثار میازاکی، تنها راه برای پیشروی در بازی مردن است؛ در بازی باید آنقدر بمیرید تا نقاط ضعف دشمنان خود را شناسایی کنید و اشتباهات خود را به کمترین، و دقت خود را به بالاترین حد ممکن برسانید.
داستان بازی بلادبورن نیز به همان سبک خاص میازاکی روایت میشود و برای پیبردن به آن باید آیتمهای مختلف را جمعآوری کنید، به تکتک دیالوگهای دشمنان خود گوش دهید و آنها را تفسیر کنید و سعی کنید از زبان شخصیتها حرف بکشید تا بلکه بتوانید به قصه شهر یارنام و بلای وحشتناکی که بر سر ساکنان آن آمده است پی ببرید. درانتها باید گفت که بلادبورن عنوانی است که اوج هنر میازاکی در آن نمایان میشود و برای فهم چگونگی غایت درگیرکنندگی و چالشبرانگیز بودن یک بازی، باید به سراغ تجربهٔ آن بروید.
بازی Uncharted 4
سازنده: ناتیداگ
تاریخ انتشار: ۱۰ می ۲۰۱۶
سبک: اکشن/ماجراجویی
امتیاز متاکریتیک: ۹۳
از همان نمایشهای اول سونی در آغاز نسل هشتم از بازی آنچارتد ۴، تمام توجهها معطوف این بازی شد و گرافیک خیرهکننده و گیمپلی پیشرو آن چیزی بود که همه از یک محصول نسل بعدی انتظار داشتند. بازی آنچارتد ۴ میتواند تعریف یک ویدیوگیم کامل و عالی باشد؛ عنوانی که در عین داشتن گیمپلیای سرگرمکننده، هیجانانگیز و با ریتم سریع، از داستانی پرجزئیات، گرافیکی محشر و صداگذاری و کارگردانی بینقص بهره میبرد. آنچارتد ۴ شاید اولین بازی در نسل قبل کنسولهای بازی بود که توانست تفاوت نسلها را برای گیمرها ملموس و قدرت گرافیکی و پیشرفتهای تکنولوژی را برای همگان آشکار کند.
آخرین ماجراجویی نیتن دریک در جهان بازیهای ویدئویی داستان جالبی دارد که به بهترین شکل قصه این شخصیت را به سرانجام میرساند. داستان بازی آنچارتد ۴ نیتن دریکی را نشانمان میدهد که پس از حوادث قسمت سوم، به یک کار روزمره و البته حوصله سربر مشغول شده و اوقات خود را با همسرش النا در خانهای کوچک سپری میکند. نیتن که حسابی دلش برای ماجراجویی و دردسر تنگ شده، رویای ماجراجویی دوباره دارد و کاملاً مشخص است که روح سرکش او با زندگی راکد و عاری از هیجان جور درنمیآید.
اما دیری نمیپاید که با بازگشت برادر او که همه گمان میکردند مردهاس، فصل جدیدی در زندگی نیتن آغاز میشود؛ فصلی که قرار است آخرین چپتر از داستان این دزد باشد. داستان بازی آنچارتد ۴ از همهنظر از دیگر نسخههای این سری در جایگاه بالاتری قرار میگیرد و دلیل اصلی آن نیز حضور نیل دراکمن و بروس استرلی در پس ساخت آن است. سازندگان اینبار به جای قرار دادن دیالوگ در دهان کاراکترها برای بیان حالشان یا کاتسینهای طولانی، از شیوههای بسیار جالبی که گیمپلی و درنتیجه گیمر را مستقیماً با اثر درگیر میکند، برای نشان دادن احساسات شخصیتها استفاده کردهاند.
برای مثال قسمتی در بازی وجود دارد که نیتن در خانه خود و با تفنگ آبپاش به سمت دشمنان خیالی حمله میکند و بدین شکل دراکمن و استرلی، دلتنگی نیتن برای زندگی سابقش را به تصویر میکشند. سوای داستان اما آنچارتد ۴ با پیشرفتهایی در گیمپلی همراه بوده که آن را به یکی از صیقلخوردهترین و البته سرگرمکنندهترین بازیهای نسل هشتم تبدیل کرده است. سازندگان با اضافه کردن المانهایی همچون طناب، ماشین سواری و محیطهای وسیعتر، پلتفرمینگ و مبارزات بازی را بهتر کردهاند و لذت گشتوگذار در جهان آنچارتد را چندپلهای ارتقا دادهاند.
آنچارتد ۴ همچون قسمتهای قبلی سری از ستپیسهایی عظیم با کارگردانی معرکه، مبارزاتی نفسگیر، اکشنی بهاندازه، پلتفرمینگ هیجانانگیز و پازلهایی خلاقانه بهره میبرد؛ با این تفاوت که تمامی این المانها در بهترین و عالیترین حالت خود قرار دارند. آنچارتد ۴ عنوانی است که اگر پلیاستیشن ۴ یا ۵ دارید، حتی لحظهای نباید در تجربه آن و هممسیر شدن با نیتن دریک در آخرین ماجراجوییاش، درنگ کنید.
بازی The Last of Us Part II
سازنده: ناتیداگ
تاریخ انتشار: ۱۹ ژوئن ۲۰۲۰
سبک: اکشن/ماجراجویی
امتیاز متاکریتیک: ۹۳
جملهٔ معروفی وجود دارد که میگوید: «به اوج رسیدن دشوار است و در اوج ماندن دشوارتر». ساخت دنباله برای یکی از تحسینشدهترین بازیهای قرن جدید که داستانش نیز به خوبی به سرانجام رسیده بود، ریسکی بود که استودیو ناتیداگ و سونی آن را پذیرفتند. اما تنها پس از چند دقیقه از تجربه بازی متوجه میشوید که The Last of Us Part II اثری بسیار جاهطلبانهتر و جسورتر از چیزی است که میتوانید متصور بشوید و اهداف تجاری که دنبالهسازیها معمولاً با آن منظور صورت میگیرند، شاید کماهمیتترین خواسته سازندگان آن بوده است.
نیل دراکمن در مقام خالق، کارگردان و نویسنده بازی بر روی شهرت و محبوبیت استثنایی خود که با قسمت اول این بازی و آنچارتد ۴ بدست آورده بود، قمار و عده زیادی را از خودش متنفر میکند تا داستانش را تعریف کند و جهانبینی خاص خود را به درون دنیای بازی بیاورد. فارغ از اینکه از بازی The Last of Us Part II متنفر باشید یا آن را عمیقاً دوست بدارید، نمیتوانید بسیاری از ویژگیها و المانهای بازی را منکر شوید. گیمپلی در این بازی وارد ورطه جدیدی از خوب بودن میشود و وسواس و خلاقیت سازندگان در آن موج میزند.
از طراحی مراحل بازی تا استفاده از مکانیکهای مختلف برای قصهگویی و بالا بردن چاشنی سرعت و همینطور خشونت افسارگسیخته بازی گرفته، همهوهمه منتقدان را به تحسین و حتی برخی گیمرها را به تعظیم وا میدارند. بازی بهترین گرافیک ارائه شده در جهان بازیهای ویدئویی در زمان خود را ارائه میکند و آنقدر توجه به جزئیات در بازی دیوانهکننده است که اشاره به همه آنها در این مقال نمیگنجد. تمام اجزای بازی The Last of Us Part II به قدری درهمتنیده شدهاند تا هدف و مقصود نهایی بازی از روایت داستان فراموشنشدنیاش را ممکن کنند.
بازی The Last of Us Part II برای همه سنین مناسب نیست؛ اصلاً نیست. بازی اثری نیست که در آن به دنبال حال خوب و سرگرم شدن صرف باشید و جهان تاریک بازی شما را غرق خود خواهد کرد. خشونت بازی به حدی زیاد و البته واقعگرایانه است که تحمل آن حتی برای برخی افراد بزرگسال نیز شاید امکانپذیر نباشد. گوستاوو سانتائولایا با کمک مک کوئل (سازنده موسیقی سریال مستر روبات) آنچنان آلبوم موسیقی گوشنواز و شنیدنی را برای بازی خلق کردند که شنیده شدن آنها بر روی فصلهای مختلف بازی، تأثیرگذاری داستان، غم شخصیتها و درگیرکنندگی گیمپلی را به مرحله جدیدی میبرند.
داستان نیل دراکمن از مفاهیمی همچون عشق، نفرت، انتقام و خشونت بهقدری درست و تکاندهنده روایت میشود که بعید است کسی بتواند آن را از یاد ببرد؛ داستانی که امکان روایت آن در هیچ مدیومی جزء ویدیوگیم وجود نداشت و قابلیتهای منحصربهفرد این هنر برای داستانسرایی را عیان میکند. The Last of Us Part II که با هزینهای بیش از دویست میلیون دلار ساخته شد، موفق به فروش ۱۱ میلیون نسخهای و تبدیل به پرافتخارترین بازی تاریخ (تا قبل از عرضه الدن رینگ) شد و توانست در مراسم Game Awards هفت مجسمه را (از جمله بهترین بازی، کارگردانی و روایت داستان) کسب کند و ازاینحیث رکورددار شود.
The Last of Us Part II اثری است که تا سالها بعد از عرضه نیز همچنان بحث و گفتگو دربارهٔ آن وجود دارد. The Last of Us Part II آنچنان اثر نترس و بلندپروازانهای است که مدیوم گیم به آن نیاز دارد و The Last of Us Part II آنچنان بازی معرکه و شاهکاری است که نباید با عدم تجربه آن، امکان غرق شدن در یکی از بهترین آثار این مدیوم را از دست بدهید.
بازی Red Dead Redemption 2
سازنده: راکستار گیمز
تاریخ انتشار: ۲۶ اکتبر ۲۰۱۸
سبک: اکشن/ماجراجویی
امتیاز متاکریتیک: ۹۷
شبیهساز غرب وحشی، تجربه زندگی در یک جهان مجازی، مستغرق شدن در یک اثر؛ اینها صفاتی هستند که آخرین ساخته راکستار گیمز را با توسل به آنها توصیف میکنند. بازی آخر این استودیو آنقدر باکیفیت و آنقدر از همهنظر کامل است که تنها با صفات تکرارنشدنی، بینظیر و شاهکار میتوان ساخته راکستار را توصیف کرد. رد دد ردمپشن ۲ یک جهان وسیع و پرجزئیات را در مقابل شما قرار میدهد؛ جهانی که از محیطهای برفی تا صحراهای سوزان را در برمیگیرد و پر شده از فعالیتها و مأموریتهای گوناگون و متنوع. در هر نقطه از رد دد ردمپشن ۲ داستانی برای شنیده شدن وجود دارد، حیوانی برای شکار کردن وجود دارد و منظرهای تماشایی برای دیدن قرار دارد.
داستان رد دد ردمپشن ۲ قبل از وقایع بازی اول اتفاق میافتد؛ جایی که ما در نقش آرتور مورگان بازی میکنیم و با گنگ داچ وندرلیند همراه میشویم. آرتور مورگان شخصیتپردازی معرکهای دارد و بهعنوان یک جایزهبگیر قلبی از طلا دارد و پشت چهرهاش غمی همیشگی پنهان شده است. گیمپلی بازی رد دد ردمپشن ۲ از مکانیکهای مختلفی تشکیل شده است و نسخه بسیار بهتر شده بازی اول است. رد دد ردمپشن ۲ بازی است که اگر خواستار دیدن قلههای ویدیوگیم و اوج هنر بازیسازی هستید باید آن را تجربه کنید.
بازی God of War
سازنده: سانتامونیکا
تاریخ انتشار: ۲۰ آوریل ۲۰۱۸
سبک: اکشن/ماجراجویی
امتیاز متاکریتیک: ۹۴
قدم گذاشتن در مسیری پرخطر و پذیرش ریسک، کاری نیست که امروزه ناشرها که تنها به دنبال کسب بیشترین درآمد با کمترین هزینه هستند و مقولهای جزء پول برای آنها اهمیت ندارد، به آن چراغ سبز نشان دهند. اما سونی و سانتامونیکا با قبول کردن ریسک و بازتعریف یک مجموعه آشنا، یک اثر انقلابی را خلق کردند؛ عنوانی که تبدیل به یکی از بهترینهای تاریخ ویدیوگیم شد و در تالار بازیهای افسانهای قرار گرفت. God of War را نمیتوان با صفتی جزء شاهکار توصیف کرد؛ عنوانی که در همه بخشها درخشان ظاهر شده و بسیار بالاتر از هر عنوان اکشن/ماجراجویی دیگر است.
در وصف بزرگ بودن این بازی همین بس که عنوان نامبرده توانست Red Dead Redemption 2، اثر غولآسا و بینقص راکستار بزرگ را شکست دهد و تبدیل به بهترین بازی سال گردد. اولین تغییر بزرگ گاد آف وار ۲۰۱۸ مربوط به دوربین آن میشود؛ دوربینی که همانند گذشته ثابت نیست و در پشت کاراکتر قرار گرفته است. همین مورد مبارزات و نحوه برخورد گیمر با جهان اثر را کاملاً دگرگون کرده و روح تازهای به این مجموعه دمیده است. بگذارید از داستان بازی بگوییم؛ داستانی که اثباتی بر عظمت مدیوم گیم و هنر بیپایان استودیو سانتامونیکا است.
سالها از حوادث بازی سوم گذشته و کریتوس از یونان، به سرزمینهای نورث آمده است. اما برخلاف بازیهای قبل، این بار نه با کریتوسی جوان و انتقامجو، بلکه با مردی سالخورده و آرام که سعی میکند تا حد ممکن از دردسر دوری کند روبهرو هستیم؛ مردی که دیگر قدرت سابق خود را ندارد، سعی در پنهان کردن و فراموشی گذشته تاریکش دارد و غمی همیشگی را با خود حمل میکند. کریتوس جدید که حالا فرزندی به نام آترئوس نیز دارد، خواستهای جزء بزرگ کردن پسرش در آرامش و البته برآورده کردن وصیت مادر او، یعنی رهایی خاکسترش در بالاترین کوه سرزمین نورث ندارد. اما همهچیز آنطور که کریتوس میخواهد پیش نمیرود و اینبار آشوب است که به سراغ او میآید.
داستان بازی God of War ما را به سفری فراموشنشدنی میبرد و به لطف کارگردانی تک پلان و بدون کات کوری بارلوگ، به بهترین و زیباترین شکل ممکن روایت میشود. همانطور که اشاره کردیم گیمپلی بازی نیز به کل دچار تغییر شده و با المانها و مکانیکهایی طرف هستیم که تاکنون در این مجموعه شاهد آن نبودهایم. سوای دوربین و تأثیر آن بر جریان بازی، مورد دیگری که مبارزات بازی را متنوعتر کرده است، تبری به نام Leviathan است که جای خود را به تیغههای آشوب معروف خدای جنگ داده است. لوایثن مبارزات را بسیار لذتبخش میکند و به لطف درخت مهارت بازی و همینطور آپگریدهای مختلف، میتوانید شیوه منحصربهفرد خود در استفاده از آن را بدست آورید.
پازلهای جالبی نیز که به طور مستقیم با میتولوژی نورث درهمآمیخته شدهاند نیز در بازی قرار گرفتهاند که انجام آنها پاداش خوبی را در اختیار گیمر قرار میدهد. اما تمام این گیمپلی عالی و باشکوه بدون طراحی و لول دیزاین معرکه بازی محقق نمیشد و تیم سانتامونیکا به تعادلی عالی در ساخت یک عنوان مدرن در عین وفادار ماندن به ریشههای سری دستیافته است. به همه اینها صداپیشگی معرکه، مأموریتهای فرعی درگیرکننده، گرافیک بینظیر و کارگردانی استادانه بارلوگ را نیز اضافه کنید تا متوجه بشوید با چه اثر شاهکاری سروکار دارید. بازی God of War با وجود شخصیتی که نماد برند پلیاستیشن محسوب میشود، یکی از مهمترین و بهترین بازیهای خلق شده تا به امروز است که هر گیمری باید آن را تجربه کند.
بیشتر بخوانید: فهرست دانلود بهترین بازی های اندروید ۲۰۲۳
خرید کنسول PS4 از دیجیلند
شما میتوانید کنسول PS4 و PS5 را از سایت دیجیلند سفارش دهید و خریداری کنید. فروشگاه دیجیلند همواره تلاش کرده تا کالاهای اورجینال و اصل را با بهترین قیمت بازار در اختیار فروشندگان قرار دهد. کیفیت بالای کالاهای موجود در سایت دیجیلند در ابتدا توسط کارشناسان ما بررسی میشود و پس از اطمینان از اصل بودن کالا، در سایت و در دسترس شما قرار میگیرد.
همچنین دیجیلند ضمانت محصولات خود را تضمین میکند و بر روی آنها گارانتی ارائه میدهد تا در صورت بروز هرگونه مشکل، امکان تعویض و یا حتی بازگشت پول برای شما وجود داشته باشد. همچنین شما میتوانید با پشتیبانی دیجیلند تماس بگیرید و هرگونه راهنماییهای لازم را از آنها دریافت کنید. محصولات دیجیلند در سریعترین زمان ممکن به شما تحویل داده میشود و تمام این موارد موجب میگردد تا شما خریدی آسان، مطمئن و خوبی را داشته باشید.
دیجیلند امکانی را فراهم کرده تا بدون نیاز به ضامن بتوانید کالاهای دیجیتال موردنظر خود را به صورت اقساطی خریداری کنید. گوشیهای هوشمند مایکروسافت و انواع کالاهای دیجیتال برندهای دیگر نیز شامل این طرح میشوند و شما میتوانید این کالاها را انتخاب و سپس به صورت اقساطی تهیه کنید.
3 دیدگاه ها
بهترین بازی ها رو معرفی کردین یکی از یکی بهتر ولی ای کاش یه لیست هم برای پی سی معرفی کنید
با سلام و احترام
حتما در برنامه قرار میدیم این موضوع بلاگ رو تا دوستانمون بنویسنش
پایدار باشید
سلام و خسته نباشید
ممنون از شما