نقد فیلم داستان ازدواج – داستان طلاق

داستان ازدواج تازه‌ترین فیلم نوآ بامباک است. او در کارنامه خود فیلم‌هایی همچون لگدزنان و جیغ‌کشان (۱۹۹۵)، فرانسس‌­ها (۲۰۱۲)، ماهی مرکب و نهنگ‌ها (۲۰۰۵) را دارد. نیکول (اسکارلت جوهانسون) یک بازیگر تئاتر است.

او و همسرش (آدام درایور) بنا به درخواست نیکول قصد جدا شدن دارند. چارلی و نیکول به تفاهم می­‌رسند که همه مراحل طلاق را دوستانه و بدون تنش به پایان برسانند. اما حضور وکلا در پرونده طلاق‌شان مسیر را تغییر داده است. پروسه جدایی که می­‌توانست رمانتیک باشد را به تعبیر وکیل نیکول به یک جنگ خیابانی تبدیل می­‌کند.

در این فیلم آدام درایور نقش چارلی را بازی می­‌کند. او یک کارگردان تئاتر است. او در نیویورک یک گروه نمایش دارد. نیکول بعد از تصمیم برای جدایی به بهانه پروژه جدیدش برای اولین بار از چارلی جدا شده و همراه پسرش به لس آنجلس نقل مکان می­‌کند. این جدایی در ابتدا برای نیکول و چارلی دوستانه و رمانتیک است. اما شرایطی که سر راه این دو قرار می­‌گیرد؛ اوضاع را پیچیده می­‌کند.

داستان طلاق یا داستان ازدواج

 نوآ بومباک در سال ۲۰۰۳ خود نیز با سختی‌های طلاق دست و پنجه نرم کرد. او در این فیلم پیچیدگی­‌های روابط زناشویی و جدایی را به خوبی تصویر می­‌کند. می­‌توان گفت فیلم داستان ازدواج بیش از هر چیزی روایتگر داستان پیچیده طلاق است. این زوج یک پسر خردسال نیز دارند که دلیل اصلی برای کشمکش­‌های نیکول و چارلی برای طلاق است.

فیلم با توصیف نیکول و چارلی از یکدیگر شروع می­‌شود. در ادامه متوجه می­‌شویم این توصیفات را به توصیه مشاورشان از همدیگر نوشته‌اند. یکدیگر را توصیف کرده‌­اند تا به یاد بیاورند دلیل علاقه اولیه‌شان به همدیگر چه چیزی بوده است.

با اینکه این ترفند برای این دو نفر تاثیری ندارد اما مخاطب می‌­تواند نیکول و چارلی را از زبان دیگری بشناسد. به عمق رابطه این دو نفر در طول ۱۰ سالی که با هم زندگی کرده­‌اند پی ببرد. طبعا عادت­‌ها، نحوه حل تعارض، قواعد شخصی، خلق و خوهای عجیب یا عادات دوست داشتنی که آدم‌ها در طول زندگی با آن­‌ها عجین شده است را کسی بهتر از یک همسر نمی­‌تواند توصیف کند.

بیشتر بخوانید: بهترین نرم‌افزارهای ادیت فیلم با گوشی

من در خودم جا نمی‌شوم

نیکول پس از سال‌ها زندگی مشترک کم‌کم دریافته است که هر چه داشته به پای این زندگی مشترک داده است. اکنون نه خود را فرد مستقل موفقی می‌بیند که ناکامی‌های زندگی را فراموش کند. نه از شر فکر کردن به اینکه اگر با چارلی ازدواج نمی‌کرد؛ ممکن بود چه چیزهایی سر راه او قرار بگیرد. حس سرخوردگی او را از هر آنچه در کنار چارلی ساخته است دور می‌کند. احساس تحت سلطه قرار گرفتن، او را از همه چیز ناامید کرده است. نیکول با تمام علاقه‌مندی و دلسوزی‌اش برای زندگی مشترک قصد ترک آن را دارد. نیکول در بحران است. نیاز به فضایی شخصی برای خودش دارد و ناگزیر خانواده‌اش را به بحران می‌کشد.

نقطه قوت اصلی «داستان ازدواج » توجه دقیق و ریزبینانه کارگردان به جزئیات و شخصیت پردازی‌ها است. زندگی مشترک بدون نقصی که طرفین برای از خودگذشتگی مشکلات را به روی دیگری نیاورده است. حالا که مشکلات ادامه این زندگی را برای یکی از طرفین غیرممکن کرده است؛ همه چیز نمایان می‌شود. پرده‌ها کنار می‌رود و چارلی و نیکول همه مشکلات را که هرگز فراموش نکرده‌اند به هم متذکر می‌شوند.

نیویورک ولس آنجلس یا چارلی و نیکول؟

دعوای نیویورک و لس‌آنجلسی‌ها در فیلم آن‌قدر جدی است که به یکی از مسائل مهم فیلم تبدیل می‌شود. نیویورک جایی است که نیکول و چارلی به همراه پسرشان در آن زندگی می‌کنند. لس آنجلس در این فیلم شهری است که نیکول آن را پشت سر گذاشته تا به رویاهایش دست پیدا کند. او با تصمیم به طلاق به زادگاهش بازمی‌گردد. بامباک خود متولد نیویورک است. او در فیلم‌های پیشین خود نیز به این مساله توجه ویژه‌ای داشته است.

روند طلاق برای هر دو طرف پیچیده‌تر از چیزی می‌شود که چارلی و نیکول فکر می‌کنند. این واقعیت غیر رمانتیک طلاق، فیلم بومباک را به فیلمی ملموس تبدیل می‌کند. فیلم لحظات جذاب زیادی است. از صحنه‌ تشریح ماجرای ازدواج نیکول برای وکیل با بازی فوق‌العاده اسکارلت جوهانسون تا صحنه آشپزی چارلی و پسرش.

به نظر می‌رسد این فیلم شانسی برای به دست آوردن جایزه اسکار را در یکی از رشته‌ها داشته باشد. اسکارلت جوهانسون نامزد بهترین بازیگر زن، آدام درایور نامزد بهترین بازیگر مرد برای بازی در داستان ازدواج هستند. داستان ازدواج در کنار روزی روزگاری در هالیوود، جوکر، جوجو خرگوشه و … نامزد بهترین فیلم اسکار است.

بیشتر بخوانید: معرفی۱۰اپلیکیشن‌‌های رایگان فیلم