نقد فیلم دختر جوان نویددهنده
فیلم دختر جوان نویددهنده داستان کَسی (کری مولیگان) را روایت میکند که بر اثر یک اتفاق که در گذشته برای دوستش نینا رخ داده دچار آسیب روحی شده است. به همین دلیل او از تمام کسانی که قصد نزدیک شدن به او را دارند انتقام میگیرد. در چند سال اخیر موضوع زنان و جنبش Metoo در سینما بسیار مورد توجه قرار گرفته است.
زن جوان امید دهنده میتوانست فیلمی سراسر از درد خالص باشد؛ اما این فیلم با طنز منحصر به خود در کنار فضای رنگارنگ فیلم تلطیف شده و فیلم، طنزی تلخ از آب درآمده است.
زن جوان نوید دهنده ابتدا در جشنواره فیلم ساندنس درخشید. پس از آن هم توانست نمرات بالایی از منتقدان کسب کند. این فیلم در نهایت جایزه بهترین فیلمنامه را برای امرالد فنل به ارمغان آورد. این فیلم اولین فیلم در جایگاه کارگردانی برای امرالد فنل است.
بیشتر بخوانید: ۱۰ فیلم برتر که آماده اسکار ۲۰۲۲ هستند
داستان فیلم زن جوان نویددهنده
«کسی» از دانشکده پزشکی ترک تحصیل کرده است. او بین غم و اندوه، خشم و انتقام قرار دارد. در آغاز فیلم در یک بار ما دختری را مات و مبهوت در حالی که مشروب زیادی مصرف کرده است؛ میبینیم. چند مرد جوان در حال نگاه کردن به او هستند. یکی از آنها برای کمک نزدیک دختر میرود و او را از بار بیرون میبرد. در راه به او پیشنهاد میدهد که به خانه مرد جوان بروند.
تا اینجا ما خیال میکنیم که «کسی» قرار است توسط مرد مورد آزار و اذیت قرار بگیرد. اما متوجه میشویم او در حال نقش بازی کردن بوده است. «کسی» درواقع در زمانی که مرد قصد سواستفاده از این حالت او را دارد، به مرد تلنگر میزند و او را میترساند.
در طول فیلم از نیت «کسی» آگاه میشویم. او که در گذشته دوستش را از دست داده در پی انتقام گرفتن است. نینا در گذشته توسط همکلاسیاش مورد تعرض قرار گرفته و از این اتفاق فیلمی پخش شده است. نینا تاب این رسوایی و آزاری که دیده است را نمیآورد.
شخصیت پردازی «کسی»
«کسی» ۳۰ ساله و خجالتی است و هنوز در خانه در کنار پدر و مادرش است. او در یک کافی شاپ کار میکند. عمدا فرصت ارتقا را که توسط رئیس مهربانش وجود دارد را از دست میدهد. او به شکل قاطعانهای از هر نوع امیدواری پرهیز میکند؛ اما زمانی که رایان (بو برنهام) همکلاسی قدیمیاش را ملاقات میکند، به او دل میبازد.
این فیلم تلاش میکند تا پیامدهای برخورد غم و غضب را به تصویر بکشد. غم و اندوه خسته کننده و طاقت فرسایی که کسی را وادار میکند تا از رویاها و آرزوهای خود چشم پوشی کند. همچنین از عصبانیت سوزانندهای میگوید که «کسی» را شب به شب از خانه بیرون میکشد و به دنبال انتقام میفرستد. دو حس بسیار متفاوت که او را بیش از آنکه نشان میدهد تحت تاثیر قرار میدهد.
نقطه قوت فیلم زن جوان نویددهنده
کری مولیگان، بو بورنهام و الیسون بری از جمله بازیگران این فیلم هستند. کارگردان فیلم یعنی امرالد فنل ۳۵ ساله نوشتن فیلمنامه آن را هم برعهده داشته است. حضور کری مولیگان نقطه قوت این فیلم است. او بازی روان و قدرتمندی ارائه میدهد. خشونت و بازیگوشی او در مقابل خجالتی و سربه زیر بودنش شخصیت متفاوت و چند وجهی به «کسی» میدهد.
از نقاط مثبت دیگر این فیلم میتوان به تاثیرگذاری این اتفاق بر اطرافیان قربانی نام برد. چگونگی هضم مساله تجاوز برای نزدیکان کسی که قربانی شده است مسالهای نیست که زیاد به آن پرداخت شده باشد. بحران ناشی از آن میتواند برای خانواده و دوستان قربانی تا اندازه خود قربانی مخرب باشد. فنل با جسارت بر این وجه از داستان دست گذاشته است.
نقطه ضعف فیلم زن جوان نویددهنده
باید گفت زن جوان نوید دهنده نه آنقدر سطحی است که ارزش دیدن نداشته باشد و نه میتوان از درونمایه پرملاط آن داستانسرایی کرد. فنل یک ایده خوب دارد که جهانبینی خود را سوار بر آن میکند. در اغلب قسمتهای داستان جهانبینی بسیار گل درشت بوده و توی ذوق مخاطب میزند. این قصه میتوانست با پرداخت هوشمندانه و هنریتر محتوای مورد نظر خود را ارائه کند. داستانی که در حال حاضر از فنل میبینیم موضوعی حساس با داستانی سطحی است.
مورد بعدی ضعف فیلمنامه در ارائه اطلاعات است. علت اغلب رفتارهای «کسی» مشخص نیست. در مهمترین مورد میتوان به این اشاره کرد که او چرا تا به امروز به فکر انتقام گرفتن از مونرو نیفتاده است؟ آن هم در دنیای امروز که هر کسی را میتوان به راحتی پیدا کرد. کسی با چنین انگیزهای برای انتقام چرا منتظر باشد که اتفاقی کسی از مونرو به او خبری برساند تا او به فکر انتقام بیفتد؟
رابطه نینا و کسی نیز به درستی پرداخت نشده و اطلاعات درستی از آن نمیبینیم.
پایان بندی فیلم دختر جوان نویددهنده
نخستین فیلم مهمی که حول محور جنبش « ME Too» روی پرده رفته است با پایانبندی بسیار شعاری به کل به هدر میرود.
سکانس مواجهه کسی و الکساندر مونرو در شب میهمانی مجردی، پیشینهای که در ابتدای فیلم در ذهن ما شکل گرفته و دائم به یاد ما میآید شاید این هم یک شوخی دیگر باشد اما نیست و «کسی» برای اثبات حقانیت نینا و البته برقراری عدالت در حرکتی انتحاری یا اشتباهی! خودش را قربانی مردی میکند که چیزی از هیولا کم ندارد.
به وضوح «کسی» دنبال اجرای عدالت است. اما او از همان صحنههای ابتدای فیلم نشان میدهد که به خشونت علاقهای ندارد. اما خودش با وجود سناریوی هندیواری که نوشته و ارتش یک نفرهای که برای اجرای سناریو دارد؛ به بدترین شکل دچار خشونت میشود.