ردهبندی فیلمهای کریستوفر نولان؛ از بدترین تا بهترین
کریستوفر نولان کارگردان بریتانیایی است که با ساخت تنها ۱۲ فیلم بلند به جایگاه یکی از محبوبترین و مهمترین فیلمسازان قرن بیست و یکم دست یافته است. نولان که با پیچیدگیهای روایی، خطهای زمانی بهمریخته و الگوهای منحصربهفردش شناخته میشود، هنر را به بلاکباسترها آورد و در برخی مواقع با فیلمهای اورجینالش مردم را به سینماها کشاند و جان دوبارهای به این صنعت داد.
نولان از آن کارگردانیهایی است که بهاندازهای که طرفدارانی سینهچاک دارد، مخالفانی همیشگی نیز دارد و همین مورد او را به یکی از موردبحثترین افراد سینما تبدیل کرده و اکران هر فیلم او این دعواها را به اوج میرساند. با این وجود اما سرسختترین منتقدان او نیز نمیتوانند تأثیر وی بر سینما و اثرگذاری فیلمهایش را انکار کنند و اهمیت فیلمهای نولان بر جریان اصلی هالیوود غیرقابل بحث است. در این مقاله قصد داریم به بهانه اکران فیلم «اوپنهایمر» فیلمهای این کارگردان ۵۲ ساله را از بدترین تا بهترین رتبهبندی کنیم. پس با دیجیلند و ادامهی این مقاله ما همراه باشید.
بیوگرافی کریستوفر نولان
کریستوفر ادوارد نولان در ۳۰ جولای ۱۹۷۰ در محله وستمینستر لندن به دنیا آمد. پدر نولان، یک مجری تبلیغاتی و مادرش مهماندار هواپیما بود. نولان از کودکی علاقهمند به فیلمسازی بود و تحتتأثیر فیلمهایی همچون «بلید رانر» ریدلی اسکات و «یک اودیسه فضایی» استنلی کوبریک قرار داشت. نولان از هفت سالگی و با دوربین هشت میلیمتری پدرش فیلمهای کوتاه میساخت. وی در ۱۹ سالگی وارد کالج دانشگاهی لندن شد و ادبیات انگلیسی خواند. نولان از سال ۱۹۸۹ فعالیت فیلمسازی خود را به طور جدیتر آغاز کرد و شروع به ساخت آثاری با دوربین ۱۶ میلیمتری کرد. سرانجام در سال ۱۹۹۸ نولان اولین فیلم خود به نام «تعقیب» را ساخت و بودجه ناچیز آن را نیز از سرمایه شخصیاش تأمین کرد. «تعقیب» بهعنوان یک فیلم مستقل مورد استقبال منتقدان قرار گرفت و زمینه را برای ساخت فیلمهای دیگر او فراهم کرد.
ردهبندی فیلمهای کریستوفر نولان
در ادامه قصد داریم تمامی آثار ساخته شده توسط نولان را به عقیده نگارنده این مطلب رتبهبندی کنیم.
۱۲- فیلم Following
«تعقیب» اولین، کمخرجترین و خالصترین فیلم کریستوفر نولان است. فیلمی که بهعنوان یک پروژه دانشجویی و با بودجه ناچیز ۶ هزاردلاری ساخته شد. «تعقیب» که تنها ۷۰ دقیقه زمان دارد، تمام عناصر معرف فیلمهای این کارگردان و نوع نگاه او به سینما را دربرمیگیرد؛ بهگونهای که مخاطب تیزبین و آشنا با آثار نولان، میتواند نشانههای آن را کشف کند. «تعقیب» داستان نویسنده دورهگردی را تعریف میکند که هر روز و بهطور اتفاقی، یک فرد را در خیابان دنبال میکند. وی با این کار میخواهد شخصیتهایی برای داستان خود خلق کند و از مردم عادی برای روایت قصهاش الهام بگیرد. این قضیه ادامه دارد تا جایی که نویسنده (که در فیلم مرد جوان خطاب میشود) وارد زندگی یک سارق میشود و به او در راه رسیدن به اهدافش کمک میکند. تعقیب که یک فیلم تماماً سیاه و سفید است و نولان از دوستانش برای نقشآفرینی در این فیلم استفاده کرده، به فروشی ۱۲۶ هزاردلاری دست یافت و تبدیل به یک اثر هنری مهم در کارنامه او شد.
۱۱- فیلم Tenet
بیشک «تنت» یکی از پرحاشیهترین و موردبحثترین فیلمهای کارگردان بریتانیایی است. فیلمی که نمایشگاه جاهطلبیها، اکشنها و مهارت او در مدیریت صحنههای بزرگ محسوب میشود. «تنت» مولفههای فیلمسازی نولان و تمام ایدههای موردعلاقه او را در برمیگیرد و برای طرفدارانش، همانند یک رویا میماند. اما در عین حال «تنت» ضعفی را که در فیلمهای قبلی نولان به چشم میآمد، برجستهتر میکند و ضربهاش را به فیلم میزند.
«تنت» یک داستان هیجانانگیز و کنجکاویبرانگیز را برایمان روایت میکند و به لطف موسیقی لودویگ گورنسن و ضرباهنگهای سریع سکانسهایش، لحظهای به ما امان نمیدهد. داستان «تنت» درباره یک جاسوس بینالمللی است که حتی فیلم نیز تعمداً او را پروتاگونیست مینامد تا از نزدیک شدنمان به شخصیتش جلوگیری کند؛ جاسوسی که به لطف قابلیتی به نام آنتروپی معکوس که در آن میتواند زمان را وارونه کرد، قصد جلوگیری از وقوع جنگ جهانی سوم و نابودی بشریت را دارد.
فیلم «تنت» با داستان پیچیده و روایت پازلطورش مخاطبان را به دیدن چندبارهاش تشویق و ذهن بیننده را با مفاهیمش درگیر میکند. فیلم ۲۰۵ میلیون دلاری کریستوفر نولان که در دوران کرونا و محدودیت سینماها اکران شده بود، ۳۶۵ میلیون دلار در سراسر جهان فروخت و رقم قابلتوجهی را برای یک فیلم کاملاً اورجینال کسب کرد. نولان که به پیچیدگیهای زیاد فیلم و گنگ بودنش برای عده زیادی از مخاطبان واقف بود سعی کرد طریقه درست برخورد با فیلمش را به ما بگوید: «نیازی نیست درکش کنی، فقط حسش کن.»
۱۰- فیلم Insomnia
گردهمایی آل پاچینو و رابین ویلیامز در فیلمی کارآگاهی که در آلاسکایی که رنگ شب را به خود نمیبیند جریان دارد، هر مخاطبی را برای تماشایش وسوسه میکند. «بیخوابی» سومین فیلم بلند کریستوفر نولان و آزمون بزرگ او برای اثبات تواناییهایش به هالیوود و استودیوها بود. «بیخوابی» بازسازی فیلمی نروژی با همین نام است که در سال ۱۹۹۷ اکران شده بود. با این وجود تنها انتظاری که از این فیلم میرفت، ترجمه آن به زبان هالیوود و استفاده از یکی دو جین بازیگر بزرگ برای کشاندن مردم به سالنهای سینما بود. اما نولان با بازنویسی فیلمنامه اثر و اضافه کردن چشمانداز خودش به داستان در عین وفادار ماندن به منبع اقتباسش، محصولی را خلق کرد که حتی تحسین سازندگان فیلم اصلی را نیز در پی داشت. «بیخوابی» یک اثر معمایی/جنایی استاندارد است و در چارچوبهای ژانر به خوبی روایت میشود. پس اگر به دنبال یک فیلم کارآگاهی با دستپخت نولان میگردید، «بیخوابی» را از دست ندهید.
بهترین آثار سینمایی را با تلویزیونهای جدید دیجیلند مشاهده کنید: خرید تلویزیون
۹- فیلم Dunkirk
«دانکرک» تحسینشدهترین فیلم نولان در نزد منتقدان و در عین حال یکی از جنجالیترین آثار کارنامهی اوست. «دانکرک» از آن دست فیلمهایی بود که در زمان اکرانش دو دستگی زیادی ایجاد کرد و عدهای آن را بهترین فیلم نولان میدانستند و عدهای دیگر به آن لقب ضعیفترین ساخته کارگردان بریتانیایی را داده بودند. با این وجود «دانکرک» یکی از متفاوتترین فیلمهای جنگی تاریخ سینما است؛ فیلمی که درباره فرار کردن و غریزه بقا و نه حمله به دشمنان و لذت بردن از مرگ آنهاست، فیلمی درباره سربازهای جوان ترسیده و نه قهرمانهای همهفن حریف، فیلمی درباره چهره واقعی جنگ و نه تصویر ساختگی بازتاب شده از آن. نولان با «دانکرک» از شخصیتپردازی روی میگرداند و تمام سربازانی که در این جزیره گرفتار شدهاند را کاراکتر اصلی خود میکند. نولان در این فیلم به سه وضعیت مختلف کات میزند و قصهاش را از سه نقطه نظر زمین، هوا و دریا روایت میکند و در این بین نیز مدام بین خطوط زمانی مختلف جابهجا میشود. «دانکرک» که تارانتینو آن را دومین فیلم برتر قرن جدید میداند، با بودجهای ۱۰۰ میلیون دلاری موفق به فروشی بالغ بر ۵۲۷ میلیون دلار شد و لقب پرفروشترین فیلم با موضوع جنگجهانی دوم را بدست آورد؛ عنوانی که هماکنون در اختیار «اوپنهایمر» جدیدترین ساخته همین کارگردان قرار دارد.
۸- فیلم Batman Begins
«بتمن آغاز میکند» اولین قسمت از سهگانه بتمن نولان و اولین تجربه کارگردانی یک فیلم پرهزینه و بلاکباستری توسط اوست. «بتمن آغاز میکند» درنتیجه چشمانداز نولان و نوع نگاه خاص او به کامیکبوکها، فیلمهای ابرقهرمانی را از فضایی فانتزی به جهان رئالیسم آورد و دغدغههای بشر امروزی را در قالب فیلمش به تصویر کشید. چهارمین فیلم بلند نولان تأثیرگذاری زیادی بر سینمای ابرقهرمانی بعد از خودش گذاشت و شخصیت بتمن را که با فیلمهای فاجعهبار جوئل شوماخر مسیر سقوط را طی میکرد، بار دیگر به محبوبترین کاراکتر برآمده از کامیکبوکها تبدیل کرد. نولان برداشتی تاریک، واقعی و قابللمس از شوالیه تاریکی را در مدیوم سینما به تصویر کشید و جلوه تازهای از این شخصیت را خلق کرد. «بتمن آغاز میکند» داستان ظهور بروس وین، میلیاردر معروف شهر گاتهام و چگونگی تبدیل شدن او به پارتیزانی که به شکار جنایتکاران شهر میپردازد را روایت میکند. اولین قسمت از سهگانه شوالیه تاریکی نولان با استقبال بینظیری از سمت طرفداران روبهرو شد و افراد، نوع نگرش نولان به داستان بتمن را ستودند و شیفته آن شدند. «بتمن آغاز میکند» که با بودجهای ۱۵۰ میلیون دلاری تهیه شده بود، ۳۷۳ میلیون دلار در سراسر جهان فروخت و نامزد اسکار بهترین فیلمبرداری نیز شد.
۷- فیلم The Dark Knight Rises
«شوالیه تاریکی برمیخیزد» نه تنها پرهزینهترین، پرفروشترین و شاید مشهورترین فیلم کریستوفر نولان تا به امروز باشد، بلکه میزبان برخی از بزرگترین نقاط قوت و ضعف این کارگردان نیز هست. «شوالیه تاریکی برمیخیزد» با وجود کاستیها و مشکلاتی که مرگ هیث لجر فقید برای نولان ابجاد کرد، باز هم به زیباترین شکل ممکن داستان شوالیه شنلپوش گاتهام را به سرانجام میرساند. ستپیسهای عظیم، موسیقی زیمر، شخصیتهای متعدد که هرکدام پرداخت و بازی خوبی دارند، میزانسنها و قاببندیهای دقیق کارگردان، و فیلمبرداری و جلوههای ویژه خیرکننده از دلایلی هستند که «شوالیه تاریکی برمیخیزد» را به یک فیلم ابرقهرمانی بینظیر تبدیل کردهاند.
داستان فیلم هشت سال پس از خداحافظی بتمن و ظهور فرد شرور دیگری به نام بین آغاز میشود؛ جایی که شهر یکصدا نام بتمن را فریاد میزند و ناجیاش را فرا میخواند. نولان با «شوالیه تاریکی برمیخیزد» قوس شخصیتی بروس وین را کامل میکند و حسن ختام خوبی را برای قهرمان خاکستریاش رقم میزند. نولان با آخرین قسمت سهگانهاش مرزهای رئالیستی دنیای فیلمش و آسیبپذیری قهرمانش را به اوج خود میرساند و جلوهای عرفانی و حماسی به اثرش میبخشد. شاید اوج هنر کارگردانی نولان در روایت این قصه را بتوان در دقایق آخر فیلم جستوجو کرد؛ جایی که نامه بروس وین توسط جیمز گوردون خوانده میشود، غار بتمن توسط بلیک کشف میشود و از مجسمه بتمن رونمایی میشود. جایی که تمام المانهای فیلم در هم ذوب میشوند و احساساتمان نسبت به شوالیه تاریکی را به بالاترین حد ممکن میرسانند.
۶- فیلم Interstellar
فیلم «میان ستارهای» اثر فضامحور و البته عاشقانه کریستوفر نولان و ادای احترام او به فیلمهای موردعلاقهاش یعنی «اودیسه فضایی» کوبریک و «سولاریس» تارکوفسکی است. «میان ستارهای» برخلاف ظاهرش نه فیلمی برای نشان دادن قدرت کارگردانی نولان و نه عظمت فضا و علم است، بلکه داستانی دربارهٔ عشق پدری به فرزند خود است. درواقع تمام المانهای استفاده شده در فیلم در خدمت این هدف قرار گرفتهاند. داستان فیلم درباره کوپر است؛ خلبان سابق ناسا که به کشاورزی روی آورده است. پس از نابودی محصولات کشاورزی و ازبینرفتن تدریجی منابع غذایی، کوپر از طریق مختصاتی که از طریق امواج گرانشی پیدا میکند، به مقر ناسا راه مییابد و مأمور میشود که به فضا برود، وارد کرمچاله بشود و سه سیاره را برای بررسی امکان زیست انسانها بررسی کند. نولان برای ساخت «میان ستارهای» و مطمئن شدن از دقت علمی آن، از کیپ تورن، دانشمند فیزیک نظری مشورت میگرفت و دائماً فیلمنامه خود را با او چک میکرد تا عاری از هرگونه ایراد باشد.
همچنین قبل از شروع ساخت فیلم، از هانس زیمر خواست که موسیقی فیلم را برای او بسازد و برای این کار حتی فیلمنامه را در اختیار او قرار نداد تا بدون هیچ پیشفرضی به سراغ ساخت آن برود. «میان ستارهای» نامزد ۵ جایزه اسکار شد که توانست یک مجسمه طلایی را برای جلوههای ویژه معرکه فیلم به دست آورد. فیلم همچنین توانست عملکرد خوبی در گیشه داشته باشد و به مجموع فروش ۷۰۱ میلیون دلاری از بودجه ۱۶۵ میلیون دلاری دست پیدا کند. بودجهای که ۳۰ میلیون دلار آن تنها خرج ارائه دقیقترین تصویر ممکن از کرمچاله و سیاهچاله شده بود.
۵- فیلم The Prestige
اقتباس ۲ ساعته نولان از رمان کریستوفر پریست قطعاً یکی از بهترین آثار اوست. «حیثیت» فیلمی است که در آن شک و تردید مخاطب به نقطه جوش میرسد و باورهای اخلاقی او زیر ذرهبین قضاوت میرود. «حیثیت» درباره میل گریزناپذیر انسان به رقابتطلبی و پیروزی است؛ اما این سوال مطرح میشود که برای این کار حاضر هستید تا چه اندازه باورهای اخلاقیتان را متلاشی و انسانیت خود را قربانی کنید؟ «حیثیت» داستان دو شعبدهباز ماهر به نامهای آلفرد بورن و رابرت انجییر در انگلستان اواخر قرن نوزدهم را روایت میکند؛ قصهای که دو دوست تبدیل به دشمنان خونی یکدیگر میشوند و برای اثبات برتری خود و دیدن شکست دیگری، از هیچ کاری دریغ نمیکنند.
فیلم بارها بینندگانش را بهتزده میکند و همیشه سازندگانش یک قدم جلوتر از ما هستند. نولان در این فیلم مانند شخصیتهای اصلی فیلمش به مانند شعبدهبازی میماند که مدام ما را شگفتزده و سپس به تحسین وا میدارد. گروه بازیگرانی که به کاراکترها جان بخشیدند و از آنها آدمهایی ساختند که همزادپنداریمان را بیدار میکنند، نقشی اساسی در موفقیت اثر داشتهاند. در این بین باید به نقشآفرینی دیوید بویی، خواننده افسانهای راک نیز اشاره کرد که بهترین انتخاب ممکن برای نقش نیکولا تسلا محسوب میشد. موسیقی دیوید جولیان که نماهای فیلم را مملو از احساسات انسانی میکند، فیلمبرداری والی فیستر که جهانبینی کارگردان را به تصویر میکشد و البته طراحی صحنه نیتن کراولی که جزئیات خیرهکنندهای به فیلم اضافه میکند همه و همه باعث تبدیل شدن «حیثیت» به چنین فیلم معرکه و تماشایی شدهاند.
۴- فیلم Oppenheimer
جدیدترین و آخرین اثر ساخته شده توسط کارگردان بریتانیایی، فیلمی است که بار دیگر او را به همان نقطه اوجی که در آن قرار داشت بازگرداند و بار دیگر هنر سینمای نولان در پیوند تصویرسازیهای عظیم و قصهگوییهای ظریف را به رخ همگان کشید. «اوپنهایمر» که داستان زندگی رابرت جی اوپنهایمر، پدر و مخترع بمب اتم را روایت میکند، قصهای چندلایه و عمیقی دارد که روایت آن نه بر مبنای اتفاقات بزرگ نهفته در آن، بلکه بر اساس خود شخصیت اوپنهایمر و نزول تدریجی انسانیت او پیش میرود. نولان در «اوپنهایمر» بسیاری از مشکلات و ایرادهایی که به چند فیلم آخر او وارد بود را برطرف کرد و اثری را ساخت که تمامی المانهای آن از بازیگری و کارگردانی گرفته تا موسیقی و تدوین در خدمت روایت داستان هستند و همگی این عناصر نیز به قدری در یکدیگر ذوب شدهاند که نتیجه نهایی به چنین فیلم معرکهای منتهی شده است.
نولان با «اوپنهایمر» به درون ذهن این شخصیت میرود و فشار روانی و عذاب وجدانی را که پس از بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی بر شانههای این مرد سنگینی میکرد را آشکار و آن را واکاوی میکند. بازی کیلین مورفی در این فیلم بدون شک نقطه اوج کارنامه هنری اوست و رابرت دانی جونیور به ما ثابت میکند که تواناییهایش بسیار ورای فیلمهای ابرقهرمانی و کاراکترهای توخالی است. «اوپنهایمر» که بسیاری آن را از اصلیترین شانس فصل جوایز و حتی بهترین فیلم سال میدانند، به عنوان یک فیلم با درجهسنی بزرگسال در گیشه عملکرد فوقالعادهای داشت و توانست با فروش ۹۵۰ میلیون دلاری به دومین فیلم پرفروش R-Rated تاریخ و پرفروشترین فیلم تاریخ سینما با محوریت جنگجهانی دوم تبدیل شود. «اوپنهایمر» از همهلحاظ یک موفقیت عظیم هنری و تجاری بود و دوباره بهمان یادآوری کرذ که چرا سینمای نولان را تا این اندازه دوست داریم.
۳- فیلم Memento
«یادگاری» اولین فیلم نولان در بستر هالیوود و به عقیده بسیاری، بهترین اثر اوست. فیلمی که توانست نام نولان را بر سر زبانها بیندازد و سینمادوستان را برای دیدن اثر بعدی خود بیتاب کند. «یادگاری» که با درجه سنی بزرگسال اکران شده بود، فیلمی معمایی/جنایی است که مخاطبان را تا انتهای داستان به دنبال خود میکشاند و ما را در حل این پازل با شخصیت اصلی همراه میکند. قصه «یادگاری» درباره مردی است که به دنبال انتقام از قاتلین همسرش است، اما به دلیل ضربهای که در هنگام این حادثه به سرش وارد شده، حافظه کوتاهمدتش از بین رفته است و همین کار را برای حل این معما و گرفتن انتقام دشوار میکند.
نولان در «یادگاری» از بهمزدن خطوط زمانی نه فقط برای پیچیده کردن داستان بلکه برای همزادپنداری ما با آنچه در ذهن لئونارد میگذرد استفاده میکند. فیلم در القای حس بیاعتمادی و تردید در بیننده عالی عمل میکند و با خلق فضایی مرموز و غمزده ما را در جهانش غرق میکند. «یادگاری» از جنس سینمای مستقل هنری در خالصترین حالتش است. «یادگاری» فیلمی است که دلتان میخواهد در فواصل زمانی مختلف به سراغ آن بروید و در میان سکانسهایش غلت بخورید. «یادگاری» سکوی پرتابی برای جوان مستعد سرکشی بود که در حالحاضر تبدیل به یکی از بزرگترین نامهای صنعت فیلمسازی در جهان شده است.
۲- فیلم The Dark Knight
چه چیزی در مورد «شوالیه تاریکی» میتوان گفت که تا به حال گفته نشده؟ یک فیلم ابرقهرمانی تا چه حد میتواند فوقالعاده باشد که با خیالی آسوده بتوانیم آن را شاهکار بنامیم؟ یک فیلم اقتباس شده از روی کامیکبوکها چقدر میتواند تأثیرگذار باشد که فیلمهای دیگری همچون «جوکر» و «بتمن» ساخته شدنشان را مدیون آن باشند؟ «شوالیه تاریکی» بهسادگی لایق تمام تمجیدها و ستایشهایی است که روانه آن میشود. بهترین فیلم ابرقهرمانی تاریخ آنچنان از نمادشناسی دقیق، پرداختهای تماتیک غنی، شخصیتپردازیهای معرکه و بازیهای بینظیری بهره میبرد که صحبت از ریزهکاری آنها هرکدام مقاله جداگانهای میطلبد.
در رأس این گروه بازیگری و یکی از اصلیترین دلایل رسیدن فیلم به چنین جایگاهی، هیث لجر فقید است؛ بازیگری که وقتی برای نقش جوکر انتخاب شد عده زیادی بر این باور بودند که او نمیتواند از عهده این کار بربیاید؛ بازیگری که تنها چندماه پس از اکران فیلم جان باخت و نتوانست خودش مجسمه اسکار را دریافت کند. فیلم انقلابی کریستوفر نولان توانست یک میلیارد دلار در سراسر جهان بفروشد، ۸ نامزدی جایزه اسکار بدست بیاورد و بهعنوان یکی از برترین فیلمهای تاریخ هنر هفتم جاودانه شود.
۱- فیلم Inception
«تلقین» اوج هنر فیلمسازی نولان در تلفیق بلاکباسترهای بزرگ با هنر است. فیلم اورجینال او که نگارش فیلمنامهاش ده سال زمان برد، او را به مشهورترین فیلمساز عصر خویش و خواستنیترین کارگردان هالیوود تبدیل کرد. موفقیت «تلقین» از نظر هنری بهحدی بود که حتی اسکار نیز نتوانست آن را نادیده بگیرد و کارگردان بریتانیایی نشان داد که موفقیت «شوالیه تاریکی» اتفاقی نبوده است. فیلم بهقدری در ارائه جزئیات دقیق عمل کرده که با هر بازبینی نکات تازهای را متوجه میشوید و تجربه متفاوتی را نیز بدست خواهید آورد.
«تلقین» لحظهای از ریتم نمیافتد و بهقدری از لحن درست و فرم مناسبی بهره میبرد که شاید هیچ کسی جزء نولان نمیتوانست چنین سناریوی جاهطلبانهای را به زبان تصویر ترجمه کند. لئوناردو دیکاپریو که اولین و تنها انتخاب نولان برای این نقش بود، بازی استادانهای ارائه میدهد که سرشار از ریزهکاری است، اما این نقشآفرینی درخشان زیر سایه فیلمنامه پیچیده و چندلایه فیلم قرار گرفت و آنطور که باید مورد تمجید واقع نشد. «تلقین» داستان دزدی را روایت میکند که با نفوذ به خواب افراد ایدههایشان را به سرقت میبرد و رویا را تبدیل به یک صحنهی جرم میکند.
تمام المانهای فیلم از اکشن تا سکانسهای تعقیبوگریز و دیالوگنویسی به قدری اندازه و عالی هستند که اثر نولان هیچگاه دچار از همگسیختگی نمیشود و یکپارچگی خود را در تمام مدت زمانش حفظ میکند. موسیقی زیمر برای این فیلم شاید هایلایت کارنامه پربار او باشد و فیلمبرداری والی فیستر غایت تواناییهای او در ضبط تصاویر متحرک است. «تلقین» یکی از بحثبرانگیزترین پایانبندیهای تاریخ سینما را دارد و تا مدتها در ذهن مخاطب زندگی میکند. نولان با «تلقین» به خوابهایمان نفوذ میکند و چنین رویای غیرممکنی را عینت میبخشد. اینسپشن بدون شک یکی از بهترین فیلمهای قرن بیستویکم میلادی است که بعید است مانند آن دوباره تکرار شود.
بیشتر بخوانید: چطور از یوتیوب فیلم دانلود کنیم؟
سخن آخر
ما در این مقاله سعی کردیم تمامی فیلمهای کریستوفر نولان را به شما معرفی و به عقیده نگارنده مطلب رتبهبندی کنیم. اما حال نوبت شماست که نظر خود را بگویید. بهترین فیلم نولان از نگاه شما کدام است؟ نظرات خود را با دیجیلند به اشتراک بگذارید.
6 دیدگاه ها
نولان، بی نظیر همچون آثارش… خوشبحال کسانی که آثار فاخر او را ندیده اند.
ممنون که همچین آدم هایی هستند که برای چند ساعت ذهن مارو از
توجه به فضای بیرون میگیرن و مارو به داخل دنیاهای رنگارنگشون میبرن
لطفا اگر فیلم اوپنهایمر را دیدید بگویید که از نظر شما در بین آثار نولان در کجا قرار میگیرد؟ متشکرم
فیلم میان ستاره ای interstellar قطعا بهترینه، به لحاظ ادبی، زیباست و از منظر معرفتی، حقیقی ست. بقیه آثار جای بحث زیاده
فقط میتونم بگم خوش به حال اونایی که هنوز Inception را ندیدند. بهتره اول هرچی فیلم میخواین ببینید، بعد اینسپشن را نگاه کنید. چون بعد از اون دیگه هیچ فیلمی براتون جذاب نیست … استفاده از المان قطار درست در جای خودش بی نظیره محشر به تمام معنا
Interstellar